سودمندی «بانکهای سبز»: آیا واقعا موسسات مالی دغدغه زیست محیطی دارند؟
بانک خود را ترک کنید و دنیا را تغییر دهید. این وعدهای است که بنگاه مالی اسپیریشن (Aspiration – هم به معنی «آرزو»، هم به معنی «تنفس») برای جذب میلیونها مشتری در شش سال گذشته از آن استفاده کرده. آیا این یک طعمه تبلیغاتی برای مشتریان حامی محیط زیست است؟ آنها میتوانند پولهای خود را از بانکهای بزرگ که سرمایهگذاری بسیار زیادی روی سوختهای فسیلی انجام میدهند، خارج کنند و به سراغ خدمات این بانک بروند؟
اسپیریشن از زمان تاسیس در سال ۲۰۱۵، خدماتی همچون حسابهای پسانداز، کارتهای بانکی، گزینههای سرمایهگذاری و غیره به مشتریهای خود ارائه میدهد. این کمپانی وعده میدهد که بعضی از خدماتش برای کره زمین سودمند هستند. برای مثال، آنها میگویند که هر بار یک مشتری از کارت خود استفاده کند، آنها یک درخت میکارند.
این رویکرد نظر مخاطبانی را به خود جلب کرده و اسپیریشن بیش از ۵ میلیون مشتری دارد که بیش از نیمی از آنها را در یک سال و نیم گذشته به دست آورده است.
این کمپانی مالی در هدف یا پیام خود تنها نیست. اسپیریشن یکی از چندین کسب و کار مالی است که با خدمات دوستدار محیط زیست خود به دنبال جذب مشتری هستند. موجی از بانکهای محلی، اتحادیههای اعتباری و وامدهندگان خرد، به عنوان بخشی از این جنبش، شرکتهای مالی وال استریت را به خاطر مشارکتشان در تغییرات اقلیمی متهم میکنند و خدماتی جایگزین را به مشتریها ارائه میدهند.
این بنگاهها که روی موضوعات اقلیمی تمرکز دارند، از لحاظ رویکرد و پیشینه بسیار متفاوت هستند. آنها از لحاظ اندازه و نوع نهادها با هم تفاوت دارند و طیفهای گوناگونی از مدلها، نقشههای کسب و کار و نظریهها و حوزههای محیط زیستی را انتخاب کردهاند.
اما همه آنها دریک دیدگاه جمعی برای اقتصادی با کربن کمتر مشترک هستند ــ و هدف همه آنها جذب مشتریهایی است که نگرانیشان درباره مجراهای بین بخش مالی و بزرگترین انتشاردهندگان گازهای گلخانهای در دنیا روز به روز بیشتر میشود.
«مگان هریندزا» (Mega Heryndza) مدیر اجرایی Mighty Deposits، وبسایتی که مشتریها میتوانند در آن بانکهایی پیدا کنند که با ارزشهای آنها همسو هستند، میگوید: «امروز این یکی از مهمترین موضوعات در بین مردمی است که واقعا دغدغه بانکداری را دارند.»
او میافزاید: «هرکدام از اینها موسسات مالی کاملا متفاوتی هستند و بنابراین رویکرد آنها نسبت به این موضوع با هم تفاوتهایی دارد.» اما به گفته او، در نهایت «همه آنها برای ارائه سپردههایی سبز در حال رقابت هستند.»
گسترهای از گزینهها، «انبوهی از تبلیغات»
دنیای بانکهای سبز شامل نهادهای گوناگونی است که میتوان آنها را بر اساس اندازه طبقهبندی کرد.
در بالاترین سطح وامدهندگان متوسط، اما جریان اصلی هستند که تلاش دارند با اتخاذ سیاستهای محیط زیستی سختگیرانه وارد فضای بانکداری پایدار شوند. اینها خود را به عنوان جایگزینی برای بنگاههای وال استریت تبلیغ میکنند.
در یک سطح پایینتر بانکهای کوچکتری قرار دارند که روی مساله پایداری متمرکز شدهاند و تخصص آنها حمایت از پروژهها، گروهها و اهداف مترقی و دوستدار اقلیم است.
بعد از آن، بنگاههای محلیتر قرار دارند که اجتماعهای محلی را از لحاظ مالی حمایت میکنند و عموما بسیار کوچکتر از آن هستند که اصلا بتوانند با کمپانیهای انرژی فسیلی همکاری کنند.
رویکرد چهارم و آخر مربوط به کمپانیهای تکنولوژی است که از لحاظ تکنیکی بانک به شمار نمیآیند، اما برای مشتریان خود دسترسی آسان به خدمات دوستدار اقلیم فراهم میکنند.
«ایوان فریشبرگ» (Ivan Frishberg)، نایب رییس اجرایی و رییس سیاستهای اثرگذاری در بانک Amalgamated، یک بنگاه متمرکز روی پایداری در نیویورک، میگوید: «در حال حاضر احتمالا بسیاری از گزینههای موجود در این چهار دسته جای دارند.»
فریشبرگ اضافه میکند: «این چیز خوبی است، و هرچه بیشتر این حرکتها صنایع بانکداری را به سمت ادغام با نیاز ما به پایداری سوق دهند، بهتر خواهد بود. اما مشتری بودن در این فضا دشوار است، چون انبوهی از تبلیغات وجود دارند.»
چندتا از این گزینهها را در نظر بگیرید.
بانک وست (West)، یک بنگاه آمریکایی متعلق به غول بانکداری بیانپی پاریبا (BNP Paribas)، یک مثال خوب از دسته اول است ــ وامدهندگان جریان اصلی که به مشتریان آگاه درباره مسائل اقلیمی تمایل دارند. این بنگاه متوسط، با چیزی در حدود ۱۰۰ میلیارد دلار دارایی، در وبسایت خود میگوید که با چهار بانک سرمایهگذاری بزرگ ایالات متحده، که «۳۰٪ گسترش صنایع سوختهای فسیلی در دنیا را تامین مالی میکنند»، «اساسا متفاوت» است.
«بن استوارت» (Ben Stuart)، نایب رییس اجرایی و رییس بازاریابی بانک وست، در پاسخ به این سوال خبرگذاری E&E که چه چیزی این بانک را «اساسا متفاوت» میسازد، چندین مثال ارائه میدهد.
اول از همه، استوارت میگوید که این بنگاه به مشتریانش یک حساب جاری پیشنهاد میدهد که ۱ درصد از درآمد حاصل از این حساب به فعالیتهای غیرانتفاعی محیط زیستی اختصاص داده میشود، و ردپای کربن مربوط به هر خرید را دنبال میکند. نکته مهم دیگر نیز این است که این بانک «تقریبا هیچ ارتباطی با سوختهای فسیلی» ندارد. (گروههای محیط زیستی با این ادعا مشکل دارند چون بیانپی پاریبا، کمپانی مادر این بانک، یکی از بزرگترین بانکهای دنیا است ــ و گروههای سبز مثل شبکه اقدام رینفارست (Rainforest Action Networs) و باشگاه سیرا (Sierra Club) گزارشی را در ماه مارچ منتشر کردند که این کمپانی را در رده دهم بزرگترین تامینکنندگان مالی سوختهای فسیلی قرار میداد.)
اما از نظر استوارت احتمالا مهمترین موضوع این است که بانک وست، در مقایسه با دیگر بنگاههای بزرگ آمریکایی، برخی از «قویترین سیاستهای محیط زیستی درباره این که چه چیزی را تامین مالی کنیم و چه چیزی را نه»، اتخاذ کرده. این شامل سیاستهایی میشود که بانک را از وام دادن به نیروگاههای زغالسنگی، چاههای شکست (fracking wells)، حفاری جنوبگان، روغن پالم، تنباکو، پالپ چوب و چیزهایی از این دست منع میکند یا محدودیتهایی سنگین بر آنها میگذارد.
استوارت میگوید: «اگر با دقت به گفتههای بانکهای بزرگ آمریکایی توجه کنید، کلمههای بسیاری مثل "وعده"، "قول" و "تعهد" میبینید. اما اگر دقیق شوید و ببینید چه سیاستهایی اتخاذ شده، یا چه نوع حکمرانیای در آنها وجود دارد، فکر کنم اینجاست که تفاوت بین یک نبرد خیالی و واقعیت عملی آشکار میشود.»
بنگاه Amalgamated ــ که بسیار از بانک وست کوچکتر است ــ یک مثال خوب از دسته دوم به شمار میآید. این بنگاه، با دارایی تقریبا ۶٫۶ میلیارد دلاری، بزرگترین وامدهنده آمریکا است که توسط یک اتحادیه اداره میشود و خودش را «بانکِ با مسئولیت اجتماعیِ آمریکا» مینامد.
Amalgamated به مشتریهایش وعده میدهد که سپردهگذاریهای آنها هیچگاه برای تامینمالی انتشاردهندههای بزرگ استفاده نخواهد شد. همچنین این بانک سبدهای سهام انرژی پاک خود را میفروشد و برای سازمانهای محیط زیستی، کمپینهای سیاسی ترقیخواهانه و پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر خدمات مالی فراهم میکند.
اما به گفته فریشبرگ، چیزی که واقعا این بانک را متمایز میکند طرفداریاش از پروژههای دولتی و خصوصی مختلفی است که با هدف افزایش مشارکت سیستم مالی در زمینه گرمایش جهانی و پوشش دادن ریسکهای آن تاسیس میشوند.
در سالهای اخیر Amalgamated با سازگار کردن یک مدل مالی هلندی و متمرکز روی موضوعات اقلیمی با بازار آمریکای شمالی سر زبانها افتاده است. هدف از این تلاش، که «مشارکت در مالیه حسابداری کربن» (Partnership for Carbon Accounting Financials) نام دارد، توسعه یک روش مستقل و استاندارد است که بنگاههای مالی بتوانند برای اندازهگیری انتشار کربن مرتبط با فعالیتهای مالی خود از آن استفاده کنند.
به گفته فریشبرگ «توانایی ما برای ترویج چیزهایی مثل حسابداری کربن و وارد کردن آنها در سیستم مالی» چیزی است که Amalgamated را متمایز میسازد.
بانک کلایمت فرست (Climate First Bank)
بنگاههایی کوچکتر نیز، از جمله بانکها و اتحادیههای اعتباری محلی، وجود دارند که فعالیتشان مبتنی بر جوامع کوچک و فعالیتهای بدون سوخت فسیلی است و حتی در بعضی از موارد روی پایداری تمرکز دارند.
هریندزا میگوید «صنعت سوخت فسیلی با وجود بانکهایی گسترش مییابد که میتوانند استخراجکنندگان بینالمللی را تامین مالی کنند. بانکهای محلی دقیقا به خاطر نوع ساختار خود قادر به چنین کاری نیستند.»
برای مثال بانک کلایمت فرست را، در سنت پترزبورگ فلوریدا، در نظر بگیرید. این بنگاه در ماه ژوئن آغاز به کار کرد و ادعا کرد که از همان روز اول کربنخنثی بوده و هدفش این است که «به تاثیرگذارترین بانک مشارکتکننده در خارج کردن CO۲ از اتمسفر» تبدیل شود.
«کن لارو» (Ken LaRoe)، رییس اجرایی این بنگاه، میگوید که گرچه هنوز زود است، اما هدف این بانک تامین مالی فعالیتهای روزمره خانوادهها و کسب و کارها در جامعه محلی اطراف بانک است ــ همچنین وام دادن برای «هر چیزی که به کاهش CO2 اتمسفر کمک میکند.» این میتواند شامل انرژی خورشیدی و عایقسازی نیز باشد.
بانک کلایمت فرست تنها نیست. وامدهندگان کوچک بسیاری وجود دارند که اهداف و در بعضی موارد بازاریابی مشابهی را دنبال میکنند. برای مثال، گروه اتحاد جهانی برای بانکداری ارزشها (GABV)، که از ۱۱ بنگاه آمریکایی متمرکز روی صنایع پایدار تشکیل شده است.
با این حال، «ارین شرمن» (Erin Sherman)، نایب رییس Ideas42، یک سازمان غیر انتفاعی که در راهاندازی ابزاری آنلاین برای اتصال مشتریها به بانکهای بدون سوخت فسیلی نقش داشته، میگوید که بنگاههای مالیِ بدون سوخت فسیلی دیگری وجود دارند که خود را اینگونه تبلیغ نمیکنند.
او میگوید: «برای مثال، بسیاری از اتحادیههای اعتباری خود را به عنوان نهادهای مالی دوستدار محیط زیست معرفی نمیکنند.» به گفته او دلیل این مساله این است که بسیاری از این بانکهای محلی منابع مالی و تکنولوژی لازم برای ارائه خدمات ارزان و مدرن بانکداری سبز به مشتریان خواهان پایداری خود را در اختیار ندارند.
اینجاست که اسپیریشن میتواند پیشقدم شود. این بنگاه تمام ویژگیهای یک بانک سنتی را دارد، با این که خودش یکی از این بانکها به شمار نمیرود. در عوض این کمپانی مالی سپردههای مشتریان را از طریق بانکهای محلی کوچک در سرتاسر کشور بخ پروژهها و فعالیتهای بدون سوخت فسیلی انتقال میدهد.
«آندری چرنی» (Andrei Cherny)، مدیر اجرایی بانک میگوید: «کار ما از این هم بیشتر است.»
او در یک مصاحبه اعلام کرده که علاوه بر فرصتهای مختلف برای خنثی کردن انتشارات مربوط به خریدها و فعالیتهای روزمره مشتریان، اسپیریشن به هر مشتری، بر اساس اثرات اقلیمی خریدهایی که انجام میدهند، امتیازپایداری اختصاص میدهد.
برای مثال، وقتی مشتریان گزینه «تغییر خود را بکارید» را انتخاب میکنند، اسپیریشن ارزش هر کدام از تراکنشهای انجام شده با کارت بانکی را به نزدیکترین عدد صحیح گرد میکند. سپس مقدار اضافه به یک حساب جداگانه منتقل میشود و این پول از طریق همکاری با کمپانیهای معتبر در زمینه اعتبار کربن و خنثی کردن کربن، مثل Cool Effect و ۳Degrees، صرف کاشتن درخت میشود.
طبق وبسایت هر دو کمپانی، گزینههای آنها شامل پروژههایی است که حداقل یکی از استانداردهای اعتبار کربن بینالمللی، مثل «استاندارد طلا» (Gold Standard)، «رزرو اقدام اقلیمی» (Climate Action Reserve) و «دفتر کربن آمریکا» (American Carbon Register) آنها را تایید کرده باشند.
چرنی میگوید: «مردم واقعا دنبال کارهایی هستند که بتوانند در مقیاس روزمره انجام دهند، و این که چگونه میتوانند تاثیری مثبت ایجاد کنند و کارهایی ساده اما معنیدار انجام دهند. و من فکر میکنم به این علت است که مردم بسیاری به اسپیریشن میآیند. آنها میتوانند ظرف پنج دقیقه هر حساب پسانداز یا جاری در بانکهای بزرگ را، که قطع به یقین بخش قابل توجهی از آنها برای تامین مالی حفاری و انتقال نفت و گاز استفاده میشود، به یک حساب اسپیریشن انتقال دهند که به طور تضمینی عاری از سوخت فسیلی است.»
از دید هریندزا، مدل اسپیریشن با موفقیت کار میکند، چون شکاف بین مشتریان نگران اقلیم را، که خواستار تجربه بانکی مدرن هستند، با بانکهای بدون سوخت فسیلی که منابع مالی، تکنولوژی یا دلیلی برای تبلیغات اینچنینی ندارند، پر کرده است.
به گفته او اسپیریشن به شکلی کارآمد «مساله مربوط به تکنولوژی را حذف میکند.» شواهد نشان میدهند که این بازار «اینجا است، برای مدتها اینجا بوده و حالا در حال گسترش است.»
اما تاثیر اینها چیست؟
چیزی که قطعیت آن مشخص نیست، حدی است که تقاضا برای بانکداری سبز ــ با تمام گزینههایی که پیرو آن به وجود میآیند ــ میتواند مشارکت سیستم مالی در تغییرات اقلیمی را کنترل کند.
فریشبرگ میگوید: «بانکهای GABV و کمپانیهای تکنولوژی مالی، اگر همه را روی هم بگذارید، آنقدرها هم بزرگ نیستند. پس سوال این است: آیا ما در حال انجام کاری هستیم که واقعا نحوه کارکرد سیستم مالی را عوض میکند؟»
هفت بانکدار، متخصص و طرفدار این مدل بانکداری که برای تهیه این مقاله با آنها مصاحبه شده، نظرات مختلفی دارند.
بسیاری اشاره کردند که فضای بانکداری پایدار و بدون سوخت فسیلی عمدتا از بنگاههایی شکل گرفته که بارها و بارها از بانکهای سنتی، که بعضی از آنها تریلیونها دلار دارایی دارند، کوچکتر هستند. و این وامدهندگان بزرگ لزوما و فقط به خاطر این که مشتریان آنها را برای گزینههایی سبزتر ترک میکنند، حاظر به قطع همکاری با بنگاههای نفت و گاز نیستند.
شرمن میگوید: «این نهادهای واقعا بزرگ گاهی اوقات درآمد چندانی از حسابهای سپردهگذاری مشتریهای معمولی کسب نمیکنند. پس حتی اگر کمپین یا ابزاری وجود داشته باشد که بسیاری از مردم بتوانند با کمک آنها پولهایشان را انتقال دهند، و اگر تنها کاری که میکنند همین انتقال پولها باشد، احتمالا تاثیر آن بهقدری نخواهد بود که پژواک یا اثرات جانبی داشته باشد. اما اگر بسیاری از مردم پول خود را با مقداری سر و صدا خارج کنند، ابعاد چنین کاری میتواند تاثیرگذار باشد. هیچ تغییر سیاسی یا اجتماعی بدون وجود تودههای منتقد رخ نمیدهد.»
«بن کاشینگ» (Ben Cushing)، که کمپین مالی باشگاه سیرا را رهبری میکند، روی این موضوع تاکید دارد. او میگوید که وقتی بخواهیم غولهای بانکداری مثل جیپی مورگان چیس (JPMorgan Chase & Co) را به رویکردهای سبزتر سوق دهیم، تهدیدِ از دست دادن مشتریهای خرد میتواند نقش داشته باشد، اما احتمالا عامل بزرگی نیست.
به همین دلیل، به گفته او، طرفداران محیط زیست متمرکز روی موضوعات مالی از یک طیف گستردهتر استراتژی استفاده کردهاند. این استراتژیها شامل تهیه دادخواستهای بزرگ، برقراری هزاران تماس تلفنی با مدیران وال استریت، تظاهرات بیرون از محل بانکها و درخواست از مردم برای انتقال پر سر و صدای حسابهای بانکیشان هستند.
به گفته کاشینگ، طرفداران این نوع بانکداری از این طریق میتوانند مطمئن باشند که سرمایهگذاران بزرگ سوختهای فسیلی «از جانب مشتریان خود، کل جامعه و سهامداران و سرمایهگذاران خود فشاری را حس میکنند.»
فیشربرگ با این دیدگاه موافق است. به نظر او طرفداران و بنگاههای متمرکز روی مسائل اقلیمی دوشادوش هم در حال ایجاد «یک گفتمان اجتماعی» هستند «درباره مجوزی که به این بانکها میدهیم تا چیزهایی را تامین مالی کنند که ما را به کشتن خواهند داد.»
او میگوید: «ما تلاش میکنیم تا کل اکوسیستم را به حرکت در آوریم.»