آیا هوش مصنوعی توانایی تصاحب جایگاه نویسندگان را دارد؟ کدام بخش نوشتن انسانیتر است؟
خانمی ساعتها در حال نوشتن کتابش، رمانی فانتزی برای بزرگسالان، است که ناگهان هوس بررسی ایمیلهایش به سرش میزند و دیگر نمیتواند بنویسید. به نمایشگر خیره میشود. رشتهکلامش پاره میشود و کلمهی جدیدی به ذهنش نمیرسد. دلش میخواهد سرش را به دیوار بکوبد یا برای الهامگیری به کتاب موردعلاقهاش سری بزند یا ممکن است بهخاطر حواسپرتی شتابش در کار را از دست بدهد؛ اما درعوض، او بهسراغ ابزاری نوشتاری مبتنیبر هوش مصنوعی میرود که نوشتههای کنونیاش را مرور و پاراگرافهای احتمالی بعدی را برایش مینویسد. اگرچه این نوشتهها هرگز بهپای پاراگرافهای مدنظرش نمیرسد، شامل جملات زیبا و روشنیبخشی است که ادامهی مسیر روشن میکنند. مهارتش آنقدر شگفتانگیز است که زمانی شخصیتی را به خواندن آهنگی وا میدارد و حتی متن آهنگ را برایش مینویسد. حتی هنگامی که پاراگرافهای نوشته شده به کار نمیآیند، میتوانند نویسنده را دوباره به داستان علاقهمند کنند. او به متون کامپیوتری نوشتهشده کنجکاوی نشان میدهد و این موضع او را به ادامهی نوشتن رمانش تحریک میکند.
با ظهور متون کامپیوتری باکیفیت، نویسندگان ناگهان همیاری نیمهحرفهای پیدا کردهاند که حتی اگر همیشه در کارش موفق نباشد، حداقل در انجام آن جدی است و هیچ ادعایی هم درقبال متون نوشته شده ندارد. پیشازاین، نویسندگان هرگز نمیتوانستند متنی روان و آماده با موضوع دلخواهشان داشته باشند، مگر از نویسندهای دیگر. اگر تا به امروز نویسندگان مجهول بار سایر نویسندگان را برای تألیف و تحریر کتابها به عهده داشتند، اکنون نوبت به هوش مصنوعی رسیده است تا این وظیفه را انجام دهد. پدیدهی مذکور نویسندگان را در هر جایی از دنیا با سؤالاتی مواجه کرده است: کدام بخش نوشتن آنقدر خستهکننده است که از خلاصی از آن خوشحال میشوید؟ کدام بخش با خلق چیزی از هیچ به شما لذتی وصفناشدنی میدهد؟ و کدام بخش نوشتن برایتان از همه عزیزتر است؟
کِیتی ایلانکا جِرو نویسنده و پژوهشگر حوزهی تعامل انسان با هوش مصنوعی است. او پنج سال اخیر را بهعنوان بخشی از پروژهی دکتری خود در حوزهی تعامل انسان و هوش مصنوعی با کارکردن با سیستمهای کامپیوتری نوشتن متن خودکار و گفتوگو با نویسندگان دربارهی تمایل یا تمایلنداشتنشان برای بهرهگیری و چگونگی آن در کارهایشان سپری کرده است. خانم رماننویسی که پیشتر اشاره کردیم نیز یکی از نویسندگانی است که کیتی با او برای تحقیق دربارهی متغیرهای اجتماعی نویسندگان بهمنظور بهرهگیری از کمک سیستمهای کامپیوتری مصاحبه کرده است. ادامهی مقاله را از زبان کیتی ایلانکا میخوانید:
ابتدا، بهتر است دربارهی سه بخش مختلف نوشتن صحبت کنیم: طرحریزی و پیشنویسی و بازبینی. من اینها را بخشهای مختلف نوشتن متن میدانم نه مراحل آن. بخشهای مذکور فرایندهای ذهنی دخیل در نوشتن هستند، بهطوری که طرحریزی میتواند در ابتدا یا وسط یا حتی در انتهای یک پروژهی نوشتاری رخ دهد. با فکرکردن در بخشهای خاص نوشتار، میتوانیم به درک بهتری از چگونگی تأثیر کلی کامپیوترها روی نوشتار برسیم. چنین کاوشی نهتنها بهشناخت آیندهی نوشتار کمک میکند؛ بلکه به ما کمک میکند آینده را بهگونهای بسازیم که زندگی شادتری را در آن تجربه کنیم.
حالا، دوباره به خانم رماننویس مقالهمان بازمیگردیم. او از دریافت کمک از کامپیوتر برای برطرفکردن سدی که در نوشتهاش ایجاد شده بود بسیار خوشحال بود؛ اما اعتقاد داشت که پیشبرد سیر داستان یا «پلات» امری کاملاً انسانی است. پلات همان داستانی بود که او قصد تعریفکردنش را داشت. او احساس میکرد پلات همان چیزی است که باید رویش کار کند و مقصودش را ازطریق آن آشکار سازد. سایر نویسندگان نیز با او همعقیدهاند؛ پیشبرد داستانِ رمانها و اشعار و متون شامل نوعی حل مسئله است و بسیاری از نویسندگان باور دارند که آنها در موقعیت یگانهای برای حل چنین مسائلی قرار دارند.
بااینحال، سیستم نوشتن خودکار مبتنیبر هوش مصنوعی که گرهگشای پیشبرد متن است، میتواند چالشی را پیشروی نویسندگان قرار دهد و آنها را به بهبود متون نوشتهشدهی کامپیوتری وادارد که اولین گام در یافتن راه حلی بهتر برای بنبستهای ظاهر شده در متن است. یکی از نویسندگانی که با او مصاحبه شد، روی فیلمنامهی مجموعهای تلویزیونی کار میکرد. به او گفته شده بود هنگام نوشتن فیلمنامههای تلویزیونی و کمدی “اگر خواستی به راست بپیچی، درست برعکس، به چپ بپیچ.” بهعبارتدیگر، نوشتههای او باید کاملاً یکتا و بدیع میبود؛ زیرا مردم مجموعههای تلویزیونی فراوانی تماشا کردهاند. هرچقدر که دیالوگهای نوشتهشدهی کامپیوتری خوب باشند، بازهم او احساس میکرد باید آنها را بهتر کند. او بهدنبال سیستم نوشتن خودکاری مبتنیبر هوش مصنوعی بود که دیالوگهای صحنهای را برایش کامل کند؛ اما متوجه شد که باید چیز غیرمنتظرهتر و پرمحتواتری بیابد.
باوجوداین، در بسیاری از موارد، با اجازهدادن به کامپیوتر برای بهدست گرفتن مسیر پروژه احساس میکنید کنترل کار از دستتان خارج شده است، درحالیکه میخواهید خودتان همهکارهی پروژه باشید. طرحریزی متن نیز یکی از بخشهای لذتبخش نوشتن است. طرحریزی شامل فرایندهایی مثل پیداکردن نقاط عطف، پایان و آغاز داستان یا پلات و تمامی موارد فرانوشتاری است که بسیاری از نویسندگان آن را بخش دشوار، نیازمند تحلیل و جالب کارشان میدانند؛ بخشی که بیش از همه به انسانها و تواناییهای انسانی وابسته است. یافتن نحوهی پایاندادن به شعر کاری سخت است؛ ولی ما انسانها انجام بسیاری از کارهای سخت را دوست داریم. پیداکردن پایان یک صحنه نیز کاری است که تنها انسان با کلنجاررفتن با ذهن و خیالش میتواند به آن دست پیدا کند.
گذشته از موارد گفتهشده، روی کاغذ آوردن کلمات نیز یکی از بخشهای دشوار نوشتن است. عمل مذکور در پژوهشهای روانشناسی شناختی به «ترجمه» معروف است؛ چراکه نویسنده ایدههای نامرتب را به کلمات جداگانه ترجمه میکند. بسیاری از نویسندگان یا حتی اکثر مردمی که با نوشتن سروکار دارند، با احساس خالیشدن ذهن آشنا هستند. نویسندگان سعیمیکنند خودشان را با این شرایط تطبیق دهند و با ترسشان مقابله کنند؛ اما هرچقدر که در نوشتن تجربه داشته باشید، بازهم احتمال به بنبستخوردن ذهنتان و خالیشدنش از ایده برای ادامهی نوشتن وجود دارد. این دقیقاً همان کاری است که سیستمهای کامپیوتری برایش ساخته شدهاند: پیشبینیکردن ایدهها و جملات بعدی.
نقش سیستمهای نوشتاری هوش مصنوعی بهعنوان همیار نویسنده برای نوشتن متون پیشنویس با نحوهای که نویسندگان در عمل از آنها کمک میگیرند تفاوت زیادی دارد؛ ولی تاکنون قابلیت مذکور مهمترین کاربرد و نقطهی قوتشان در افزایش فروش آنها بوده است. بسیاری از ابزارهای نوشتاری موجود میتوانند تا حدی پیشنویسی را برایتان انجام دهند که با ادامهدادن متن شما یا با پاسخگویی به دستورالعملهایی که برایش تعیین کردهاید امکان انجام دارد.
SudoWrite یکی از ابزارهای محبوب نوشتاری مبتنیبر هوش مصنوعی است که تمامی قابلیتهای گفتهشده را دارد و میتواند متنتان را ادامه دهد یا نامی را که علامتگذاری کردهاید توصیف کند یا براساس موقعیتی که تعریف کردهاید، بارش فکری داشته باشد. سیستمهایی مثل Jasper.ai یا Lex میتوانند پاراگراف یا پیشنویس شما را طبق دستورالعمل تکمیل کنند. Laika نیز سیستم مشابهی است که روی داستانهای تخیلی و درام متمرکز است.
ابزارهای یادشده خوب هستند و هر روز بهتر میشوند؛ سیستم نوشتاری مبتنیبر هوش مصنوعی به چنان حجم عظیمی از متون دسترسی دارد که هرگز یک انسان توان خواندن آنها را ندارد و میتواند نوشتههای بدیعی خلق کند که برای نویسندگانی که بهدنبال دمیدن روح تازهای به نوشتههای خود هستند بسیار مناسب است.
نوشتههای کامپیوتری به نوشتن خودکار یا یک طوطی آموزشدیده اما آشفته تشبیه شدهاند که تواناییهایی تقریباً مشابه با نویسندگان انسانی دارند و شاید در بعضی زمینهها بهتر از انسان عمل میکنند.
بااینحال، جالب است که سیستمهای نوشتاری هوش مصنوعی زیادی برای تمامکردن جملات ما یا پیشبینی جملهی بعدی ساخته شدهاند؛ زیرا وقتی با نویسندگان دربارهی نیازهایشان صحبت میکنیم، هیچکس تمایل ندارد از فرد دیگری بخواهد بهجای او متن را بنویسد. معمولاً نحوهی تعامل نویسندگان با مردم در کارشان اینگونه نیست، هرچند این همان چیزی است که کامپیوترها در انجامش خبرهاند و درحالحاضر از آنها بههمین منظور استفاده میشود. درحالیکه بعضی نویسندگان به استفاده از جملات آمادهی کامپیوتری اشتیاق دارند، دیگران تمایل ندارد موجودی غیر از خودشان کلماتشان را انتخاب کند. بهگفتهی بسیاری از نویسندگان، وقتی چیزی روی صفحه بیاید، خلق چیزی دیگری بهجای آن، کمی دشوارتر از قبل است. بههمین دلیل، بسیاری از نویسندگان دوست ندارند در ابتدای پروژه بازخوردی دریافت کنند؛ چراکه مخلوقشان هنوز ضعیف است و باید برای نشاندادن تواناییهای بالقوهاش تقویت شود. اگرچه کامپیوتر مستقیماً ایدههایش را وارد متن نمیکند، میتواند ایدههای نویسنده را آشفته کند. سایر نویسندگان نیز به صرف وقت برای نوشتن هزاران کلمه و جملهی تازه افتخار میکنند. به عقیدهی آنها، این کار مثل ورزشکردن است؛ باید تمرین کنید وگرنه مهارتتان تحلیل میرود.
تمرکز زیاد روی خلق جملات جدید موجب شده است سیستمهای کمی بخش بازبینی در نوشتن را درنظر بگیرند. بازبینی بخشی است که نویسندگان معمولاً بیشترین کمک را از افراد دیگر طلب میکنند. بهندرت سیستمی یافت میشود که بااستفادهی معنادار از هوش مصنوعی توانایی بازخورددادن داشته باشد؛ ولی شرایط بهتدریج با کشف تواناییهای این فناوری در ساختن سؤالات جالب دربارهی متون نویسندگان میتواند تغییر کند. بنابراین، شاید فناوری یادشده هنوز در خط مقدم ذهن ما نباشد؛ اما بهنظرم بهزودی خواهد بود.
دیدگاه محاسباتی در نوشتار ایدهای قدیمی است که آغازش به پژوهشهای اولیه در حوزهی آمار در زبان بازمیگردد که از فراوانی کلاماتی مثل the و and برای کشف اثرانگشت نویسنده در متن استفاده میکند؛ اما فناوریهای جدید شباهت بیشتری به انسانها دارند و میتوانند استفاده از اصطلاح جدیدی بدون تعریفکردن مناسبش در متن را تشخیص یا شاید دلیل پیشرفتن کند یک صحنه را توضیح دهند. اکثر نویسندگان مشتاقاند فردی به کارشان نگاهی بیندازند و قطعاً چشمان کامپیوتری از چشمان یک دوست صمیمی کمتر رعبانگیزند؛ درست است که کامپیوتر نیز کار شما را قضاوت میکند؛ ولی این قضاوت در آیندهی ارتباط شما هیچ تأثیری ندارد. برخی از نویسندگان گمان میکنند کارکردن با کامپیوتر بهمثابه حرفزدن با خودتان است، از آن نظر که کاملاً خصوصی و درونی است و احساس وجود شخص دیگری در اتاق کار را به شما منتقل نمیکند. ممکن است کامپیوترها ویراستارهای اولیهای شوند که پیشاز نشان دادن متن به اشخاص مهمتر، بتوانند دربارهی نوشتههایتان نظر دهند.
باوجوداین، نویسندگان به کامپیوترها نوعی بیاعتمادی نیز دارند؛ چراکه شناختی از آنها وجود ندارد. شاید تا زمانی که بدانیم بازخورد دریافتی از طرف چهکسی داده شده است، امکان پذیرش آن با توجه به نگرش او وجود داشته باشد. ممکن است یکی از اساتیدمان که هیچوقت از کارمان خوشش نیامده است نظر داده باشد یا دوستی که همیشه نظرات مثبت داده است یا حتی ویراستاری که دههها تجربه دارد. اما برای پذیرفتن بازخوردهای کامپیوتری باید زمان بیشتری را صرف شناختن آنها کنیم و بفهمیم در چه شرایطی و چه زمانی میتوانیم به آنها اعتماد کنیم. نویسندگانی که با آنها صحبت شد، نگران هنجارمندی سیستمهای نوشتاری هوش مصنوعی بودند؛ زیرا ممکن است آنها دیدگاههای یک جامعهی مردانهی سفیدپوست را منعکس کنند. حتی احتمال انعکاس دیدگاه خاص دیگری که منجر به کلیشهسازی در جامعه میشود نیز وجود دارد. بهاینصورت، کامپیوترها محدودیتهایی خواهند داشت؛ ولی طراحان سیستمهای نوشتاری هوش مصنوعی ممکن است بتوانند روشهایی برای زمینهدارکردن بازخوردهای کامپیوتری بدون نیاز به تشبیه آن به هویت شخص یا گروهی پیدا کنند.
مقالههای مرتبط:
- هوش مصنوعی اکنون توانایی نگارش محتوای باکیفیت را دارد
- هوش مصنوعی نویسنده همکار در نمایشنامههای شکسپیر را شناسایی کرد
- نمونه اولیه ابزار هوش مصنوعی جدید گوگل، داستان کوتاه مینویسد
اکنون، قصد دارم دربارهی محبوبترین و انسانیترین بخش نوشتن صحبت کنم. شاید موافقت یا مخالفت با بهرهگیری از نوشتههای کامپیوتری در پروژهها آسان باشد؛ ولی اگر روشهای مختلف تأثیرگذاری آنها روی نوشتنمان را در نظر بگیریم، احتمالاً به بحث و گفتوگوی بیشتری نیاز خواهیم داشت. نویسندگان میخواهند از اصالت و نیت خود در نوشتههایشان مراقبت کنند. شاید بد نباشد متون کامپیوتری را در حال رقص با متون نویسندگان انسانی در نظر بگیریم. اکثر نویسندگان مخالفتی با همکاری ندارند و فقط میخواهند کنترل همهچیز در دست خودشان باشد. تا زمانی که کامپیوتر پابهپای نویسنده حرکت کند، آنها از همراهی با هم خوشحال خواهند بود؛ اما زمانی که کامپیوتر قدمی اشتباه بردارد، نویسنده هراسان میشود. پیشنهاد یک نقطهی عطف جالب یا جملهای خیرهکننده یا بازخورد مثبتی که موجب پیشرفت نویسنده شود همگی باب میل نویسندگاناند، ولی وقتی کامپیوتر مقصد نهایی نویسنده را منحرف میکند، رابطهی آنها با موجودی که هیچ تجربهای از دنیای واقعی ندارد، بهتدریج تیره میشود.
امیدوارم متون کامپیوتری به افراد بیشتری امکان بیان نقطهنظرات و نمایش دیدگاهشان را بدهد، چه ازطریق سیستمی که به آنها در طرحریزی و پیشنویسی و بازبینی کمک میکند و چه ازطریق چیزی کاملاً متفاوت. گمان نمیکنم به این زودیها شاهد انتشار کتابهای نوشتهشدهی کامپیوتری باشیم که توانایی رقابت با نویسندگان انسانی داشته باشند، البته نهبهخاطر اینکه آنها چنین توانایی ندارد (که شاید فعلاً نداشته باشند)؛ بلکه بهنظرم ما تا مدتهای طولانی به آنچه انسانها برای گفتن دارند، علاقهی بسیار بیشتری داریم.
همچنین، تأمل روی نوشتههای کامپیوتری از دیدگاه خوانندگان ارزش ویژهی خودش را دارد. چه زمانی کامپیوترها میتوانند به حدی قدرتمند شوند که امکان تشخیص نوشتههایشان از نوشتههای انسانی وجود نداشته باشد؟ شاید این خوانندگان و نه نویسندگان هستند که باید دربارهی پذیرفتنی بودن نوشتههای خروجی قضاوت کنند؛ ولی هنوز به جایی نرسیدهایم که دربارهی چنین موضوعی تصمیم بگیریم. شاید در قرن جاری به این نقطه برسیم و از خود بپرسیم چه چیزی در انتقال مقصود ازطریق ارتباط مهم است؟ اگر من ایدهای برای یک رمان داشته باشم؛ ولی کامپیوتر آن را بنویسد، آیا بازهم داستان متعلق به من است؟ این سؤالی نیست که بتوان با شمارش اعداد نوشتهشدهی کامپیوتر یا نویسنده به آن پاسخ داد؛ بلکه با فرهنگ میتوان پاسخش را تعیین کرد؛ احساس ما دربارهی اصالت یا حقیقت است که چنین چیزی را مشخص میکند. بااینحال، تفکر دقیقتر دربارهی نقش کامپیوترها در نوشتن میتواند پاسخ سؤال مذکور را برای ما روشن کند.