بررسی بازی Dragon’s Dogma 2
بررسی بازی Dragon’s Dogma 2
محبوبیت روزافزون مترویدونیاها، شکلگیری زیرژانر سولزلایک و البته موفقیت روزهای ابتدایی «درگنز داگما ۲» (خلاف نسخه اول که برای تبدیل شدن به یک اثر کالت به زمان نیاز داشت) شاید در ظاهر ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند؛ اما در پسزمینه همه یک چیز را فریاد میزنند: «آن بیرون مخاطبانی هستند که دوست ندارند بازیساز دستشان را بگیرد و هر مکانیک، پازل، درگیری و … را دیکته کند». برای لذت بردن از تجربه سفر یا بهتر بگویم سفرهایتان در «درگنز داگما ۲» لازم است تا قبل از هر چیزی از چنین بازیهایی لذت ببرید. عناوینی که دست مخاطبشان را نمیگیرند و صرفا با معرفی مکانیکهای پایه، شما را در برابر خیل عظیمی از امکانها قرار میدهند.
شاید با خود بگویید این ویژگیها را پیش از این در هر بازی جهان باز که سیستمدیزاین نسبتا خوبی داشته باشد نیز دیدهایم: «مجموعهای از اتفاقات که ممکن است در محیط بازی یافت شوند و گیمر با مکانیکهایی که در اختیار دارد روی آنها تاثیر بگذارد». مثال درجه یک و با عمق بالایش را بگذاریم نسخه World از سری «مانستر هانتر» و نسخهی صنعتی شدهتر را «فارکرای». «درگنز داگما ۲» شاید در بسیاری از المانها قابل مقایسه با عناوین دیگری باشد؛ اما در بطن خود الماسی دارد که در هیچ اثر دیگری نخواهید یافت. جنسی از آزادی عمل و حس رهایی که امروز کمتر عنوانی جرئت دادن آن به مخاطب را دارد.