چرا احتمال مصنوعی بودن هوش فرازمینی بیشتر است؟
آیا حیات هوشمندی در نقاط دیگر جهان وجود دارد؟ این پرسش قرنهاست که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است؛ اما بهتازگی با پروژهی SETI (جستجوی هوش فرازمینی)، شانس پیدا کردن هوش فرازمینی با استفاده از تلسکوپهای رادیویی و شنیدن پیامهای این تمدنها افزایش یافته است.
اما اگر پژوهشها موفقیتآمیز باشند چه چیزی کشف خواهیم کرد؟ بعید است با مردان سبز کوچک روبهرو شویم. فرض کنید سیارههای دیگری وجود دارند که حیات آنها تابع تکامل داروینی باشد. در این صورت بعید است پیشرفت هوش و فناوری دقیقا با سرعتی مشابه زمین رخ داده باشد. اگر سرعت این پیشرفت بهشدت به تأخیر افتاده باشد، این سیارهی فرضی هیچ شواهدی از حیات فرازمینی را برای تلسکوپهای رادیویی زمینی مخابره نخواهد کرد؛ اما حیات در اطراف ستارهای کهنسالتر از خورشید ممکن است بیش از یک میلیارد سال دوام آورده باشد. این در حالی است که طول عمر تمدن پیشرفتهی انسان حداکثر به هزار سال پیش باز میگردد و مدت زیادی از دستیابی انسان به فناوری پیشرفتهای مثل هوش مصنوعی نمیگذرد. توان پردازش کامپیوتری بهصورت نمایی در حال افزایش است. در نتیجه هوش مصنوعی یا AI در آینده میتواند از دادههای بیشتری استفاده کند، هوشمندتر شود و حتی از هوش طبیعی انسانی فراتر برود.
شاید ترکیبی از دستکاری ژنتیکی و فناوری را بتوان نقطهی شروع ارتقای انسان و هوشمندتر شدن آن دانست. به این صورت سایبورگهایی به وجود میآیند که بخشی از آنها زیستی و بخشی دیگر غیرزیستی است. در نتیجه فرایند گذار به هوش کاملا مصنوعی آغاز میشود.
هوش مصنوعی هم میتواند به تکامل برسد و در مقیاس زمانی سریعتر از مقیاس چند میلیاردسالهی داروینی، نسخههای بهتری از خود را ایجاد کند. حتی آن زمان بعید است پیشرفت هوش و فناوری دقیقا با سرعت روی زمین رخ دهد. در این صورت هوش زیستی انسانی تنها بخش کوچکی از تاریخچهی انسان را تشکیل خواهد داد. در نتیجه اگر هوش فرازمینی بهطور مشابهی به تکامل برسد بعید است بتوانیم با شکل زیستی این نوع هوش ارتباط برقرار کنیم. حتی اگر هوش فرازمینی را کشف کنیم احتمالا از نوع الکترونیکی خواهد بود نه از جنس گوشت و خون و حتی ممکن است چنین هوشی روی سطح سیارهها اقامت نداشته باشد.
بنابراین باید معادلهی دریک را مجددا تفسیر کنیم. این معادله در سال ۱۹۶۰ برای تخمین تعداد تمدنهای راه شیری که امکان برقراری ارتباط دارند، ارائه شد. این معادله فرضیههای مختلفی مثل تعداد سیارهها را مطرح میکند؛ اما ممکن است زمان انتشار سیگنال از سوی یک تمدن در فضا بین ۱۰۰۰ سال تا ۱۰۰ میلیون سال به طول بینجامد.
اما طول عمر بشر زیستی حداکثر به چند هزار سال میرسد درحالیکه جمعیت الکترونیکی میتواند میلیاردها سال دوام بیاورد. اگر این مسئله را در معادلهی دریک لحاظ کنیم، تعداد تمدنهای بیشتری را کشف خواهیم کرد اما اغلب این تمدنها از نوع مصنوعی خواهند بود. در نتیجه شاید لازم باشد دربارهی تمدنهای فرازمینی تجدیدنظر کنیم.
رمزگشایی از پیامها
اگر SETI موفق شود، بعید است بتوان پیامهای دریافتی را رمزگشایی کرد. بلکه ممکن است محصول یا حتی نقصی از ماشینی فوق پیچیده را کشف کند که بسیار فراتر از درک ما است. SETI بر سمت رادیویی طیف الکترومغناطیس متمرکز است؛ اما ما هنوز هیچ ایدهای نداریم که پیغامهای کیهانی از چه نوع هستند؛ در نتیجه باید به وضوح کل طول موجها از جمله پرتوی ایکس و طول موج نوری را بررسی کنیم.
به جای شنیدن مخابرههای رادیویی باید مراقب دیگر پدیدهها یا فعالیتهای غیرطبیعی هم باشیم. این پدیدهها میتوانند شامل سازههای مصنوعی اطراف ستارهها برای جذب انرژی آنها (کرهی دایسون) یا مولکولهای مصنوعی مثل کلروفلوئورکربن در جو سیارهها باشند (کلروفلوئورکربنها مواد شیمیایی غیرقابل اشتعال و غیرسمی حاوی کربن، کلرین و فلورین هستند). این مواد شیمیایی در واقع گازهای گلخانهای هستند که در فرآیندهای زیستی تولید نمیشوند و میتوانند نشانهای از زمینیسازی (تغییر سیاره به شیوهای قابل سکونت) یا آلودگی صنعتی باشند.
تصور هنرمند از فرازمینیهای پیشرفتهای که کرههای دایسون را میسازند
میتوان ردپای فرازمینیها را در منظومهی شمسی هم جستجو کرد. با اینکه تصور میشود گونههایی شبیه انسان از ما بازدید کردهاند میتوان احتمالهای دیگر را هم مطرح کرد. تمدن فرازمینی مجهز به نانوفناوری میتواند هوش خود را به ماشینهای کوچک تبدیل کند. سپس میتواند با انبوهی از کاوشگرهای میکروسکوپی به دنیاهای دیگر یا حتی کمربندهای سیارکی حمله کند.
حتی اگر پیام رادیویی قابل رمزگشایی را دریافت کنیم، چگونه میتوانیم به نیت اصلی فرستندهی فوق هوشمند پی ببریم؟ هیچ ایدهای نداریم. یکی از نمونههای غیرقابل فهم میتواند موتیفهای عجیب مذهبی، مالی و ایدئولوژیک باشد. ممکن است فرازمینیها صلحجو و کنجکاو باشند. ممکن است زندگی در دماهای پائین برایشان آسانتر باشد و از ستارهها فاصله بگیرند.
آینده هوش
با تکامل جهان، گونههای هوشمند، به شکل چشمگیری هوشمندتر میشوند. آیندهی خودمان را در نظر بگیرید. در نهایت تولد و مرگهای ستارهای در کهکشان راه شیری به مرور زمان آهستهتر میشوند و طی میلیاردها سال بعد، کهکشان آندرومدا و راه شیری با یکدیگر برخورد میکنند. باقیماندهی کهکشان ما، کهکشان آندرومدا و کهکشانهای همراه آنها در گروهی از کهکشانها به یکدیگر میپیوندند و کهکشانی بینظم را شکل میدهند. در عین حال کهکشانهای دوردست هم از ما دور میشوند و در نهایت ناپدید خواهند شد.
اما بقایای ما بیشتر دوام خواهند آورد تا اینکه در نهایت تمدنی با تصرف بر مقادیر زیادی از انرژی ظهور میکند و میتواند از کل جرم کهکشانی بهرهبرداری کند. سیستمهای زنده در چنین روند طولانیمدتی میتوانند به پیچیدگی برسند. در این مرحله تمام اتمها که زمانی در ستارهها و گازها بودند، میتوانند به موجود زندهی غولآسایی در مقیاس کهکشانی تبدیل شوند. برخی نویسندگان علمی تخیلی، مهندسی در مقیاس ستارهای را برای ساخت سیاهچالهها و کرمچالهها تجسم کردند. کرمچالهها پلهایی هستند که نقاط مختلف فضازمان را به یکدیگر وصل میکنند و به عنوان میانبرهایی برای مسافران فضایی به کار میروند. این مفاهیم بسیار فراتر از فناوری کنونی هستند اما قوانین فیزیک پایه را نقض نمیکنند.
آیا ما مصنوعی هستیم؟
هوشهای فوق انسانی میتوانند کامپیوترهایی را با توان پردازشی عظیم بسازند. انسانها قادر به مدلسازی برخی پدیدههای پیچیده مثل اقلیم هستند. بااینحال تمدنهای هوشمند میتوانند موجودات زندهی دارای خودآگاهی واقعی یا حتی کل دنیاها و جهانها را شبیهسازی کنند.
آیا ما صرفا کاراکترهای یک بازی کامپیوتری فرازمینی هستیم؟
شاید ما همین اکنون هم در شبیهسازیهایی زندگی میکنیم که فرازمینیهای فوق هوشمند ساختهاند. شاید چیزی بیش از یک بیت سرگرمی برای سازندگان چنین مدلی نیستیم. در واقع هدف از حیات میتواند ساخت تمدنهای پیشرفتهای باشد که برنامههای کامپیوتری میسازند، همچنین ممکن است چندین جهان شبیهسازیشده وجود داشته باشند که ما تنها یکی از این جهانها هستیم.
فرضیهی فوق به نظر عجیب میرسد؛ اما بر درک فعلی ما از فیزیک و کیهانشناسی استوار است. بااینحال، باید نسبت به احتمال چیزی که درک نمیکنیم انعطاف پذیر باشیم. شاید قوانینی که میبینیم و ثابتهایی که اندازهگیری میکنیم، قوانین و ثابتهای محلی باشند و دیگر بخشهای جهان ثابتها و قوانین دیگری را داشته باشند. به این ترتیب احتمالات شگفتانگیزی مطرح میشوند.
در نهایت واقعیت فیزیکی میتواند شامل پیچیدگیهای باشد که از درک و شهود ما خارج است. شاید مغزهایی الکترونیکی وجود داشته باشند که قدرت درک واقعیتی بسیار فراتر را دارند. ما نمیتوانیم انگیزهی آنها را درک یا پیشبینی کنیم. به همین دلیل است نمیتوانیم صرفا سکوت رادیویی تلسکوپهای SETI را دلیلی بر نبود تمدنهای فرازمینی پیشرفته بدانیم.