سرور مجازی
ماهواره و فضا

شاید تنها نیمی از نظریات اینشتین درست باشند! آزمون تازه ناسا برای انرژی تاریک

شاید تنها نیمی از نظریات اینشتین درست باشند! آزمون تازه ناسا برای انرژی تاریک

به گزارش دیتاسنتر من و به نقل از سای‌تک‌دیلی، پیشرفت علم همواره در چرخه‌ای از پیشنهاد نظریه‌ها و آزمون‌های سخت‌گیرانه برای یافتن تناقض‌ها رخ می‌دهد. این فرآیند هنگامی که با نظریه‌های کیهان‌شناختی عظیم روبه‌رو هستیم که رد کردن‌شان دشوار است، به چالش جدی می‌کشد.
 
یکی از پایدارترین نمونه‌ها، انرژی تاریک و ماده تاریک است؛ نیروهایی که آشکارا فضا را در مقیاس‌های کیهانی کج می‌کنند، اما در منظومه شمسی خودمان غایب به نظر می‌رسند.
 
اسلاوا توری‌شف، فیزیک‌دان آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا، در مقاله‌ای تازه منتشرشده پیشنهاد کرده که این تناقض ظاهری را می‌توان با پالایش روش‌های جستجوی شواهد انرژی تاریک و ماده تاریک در سطح محلی و با آزمون‌های گزینشی‌تر حل کرد.
 
گفته می‌شود این پژوهش به دنبال رفع آنچه او «گسست بزرگ» میان فیزیک مشاهده‌شده در سراسر کیهان و درون منظومه شمسی می‌نامد، است.

در مناطق با ماده اندک و بنابراین تأثیر گرانشی ناچیز، اثرات انرژی تاریک یا گرانش اصلاح‌شده – نیروهایی که از نسبیت عام اینشتین انحراف دارند – برجسته‌ترین جلوه را دارند. اما در مناطق پرتراکم با گرانش قوی، مانند منظومه شمسی، این اثرات کاملاً ناپدید می‌شوند، دست‌کم در حد حساسیت فناوری‌های کنونی.
 
درون منظومه شمسی، همه چیز دقیقاً طبق پیش‌بینی نسبیت عام عمل می‌کند. مدارهای سیاره‌ای دقیق باقی می‌مانند، انحنای فضا-زمان پیرامون خورشید با اندازه‌گیری‌های رادیویی از کاوشگرها هم‌خوانی کامل دارد و هر کاوشگری که پرتاب شده، دقیقاً مطابق نظریه گرانشی استاندارد رفتار کرده است. تا کنون، هیچ نشانه قابل مشاهده‌ای از نیروهای دیگر وجود ندارد.
 
با این حال، در مقیاس‌های بزرگ‌تر، مانند میان کهکشان‌ها، شواهد غیرقابل چشم‌پوشی است. خود کیهان در حال انبساط به نظر می‌رسد و هرچند بحثی بر سر سرعت آن وجود دارد، راه دیگری برای توصیف آن جز این نداریم که چیزی درک ما از نسبیت یا گرانش را برهم می‌زند.
 
بر این اساس، فیزیک‌دانان گمان می‌کنند این ممکن است به فرآیندی به نام «پوشش‌دهی» مربوط باشد، جایی که عامل ایجادکننده این ناهماهنگی، ویژگی‌های فیزیکی خود را در مناطق با تراکم فزاینده تغییر می‌دهد.
 
دو دسته اصلی مدل‌های پوشش‌دهی وجود دارد. یکی مدل «آفتاب‌پرست» است که در آن یک نیروی پنجم نظری طبیعت – علاوه بر گرانش، الکترومغناطیس و دو نیروی هسته‌ای – بسته به وجود مقدار زیاد ماده دیگر، اثر خود را تغییر می‌دهد.
 
در مناطق وسیع و کم‌تراکم، این نیرو بسیار قوی است و اثری را ایجاد می‌کند که اکنون به انرژی تاریک نسبت می‌دهیم. اما در مناطق بسیار پرتراکم، به غایت ضعیف می‌شود، تا حدی که ابزارهای مدرن اساساً آن را تشخیص نمی‌دهند، هرچند همچنان وجود دارد.
 
در محیط‌های پرتراکم مانند خورشید، ممکن است تنها در «پوسته نازکی» پیرامون جسم قابل توجه باشد، اما دست‌کم در نظریه، آنجا قابل تشخیص خواهد بود.
 
مدل جایگزین، پوشش‌دهی وینشتین (Vainshtein) است. در این مورد، به جای تغییر ویژگی‌های خود نیرو، اساساً توسط گرانش اطراف اجسام پرجرم فلج می‌شود و ضعیف به نظر می‌رسد بدون اینکه واقعاً خواص فیزیکی‌اش دگرگون شود.
 
در این مدل، مفهومی به نام شعاع وینشتین وجود دارد که نیروی پنجم خارج از تأثیر جسم پرجرم به حالت عادی بازمی‌گردد. با این حال، برای خورشید ما، شعاع وینشتین حدود ۴۰۰ سال نوری تخمین زده می‌شود؛ منطقه‌ای که شامل ستاره‌های بسیار دیگری است، بنابراین نیروی پنجم عملاً تا فاصله‌ای فراتر از لبه کهکشان سرکوب می‌شود. شعاع دقیق آن برابر با حدود ۳۷۸ تریلیون کیلومتر است.
 
مأموریت‌های کیهان‌شناختی ممکن است سرنخ‌هایی در اختیار داشته باشند. هر یک از این مدل‌ها «نشانه‌هایی» در مجموعه داده‌های مأموریت‌های بزرگ کیهان‌شناختی مانند اقلیدس و ابزار طیف‌نگاری انرژی تاریک (دسی) خواهند داشت.
 
گفتنی است، این مأموریت‌ها تنها به فضای دور و تعداد زیادی کهکشان می‌نگرند و نمی‌توانند ثابت کنند نیروی پنجم هنگام تعامل تنها با اجسام منظومه شمسی چگونه تغییر می‌کند. این نیازمند مأموریتی خاص در منظومه شمسی و مهم‌تر، نظریه‌ای قابل ابطال است که پیش‌بینی کند مأموریت چه باید ببیند.

مجله خبری mydtc

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا