افزایش نسبت ترافیک داخل به خارج؛ ادعایی که با اعداد نمیخواند
عیسی زارعپور روز سهشنبه ۲۴ آبان در پاسخ به سؤال نمایندگان بهعنوان یکی از نشانههای اعتماد مردم، از برعکس شدن نسبت ترافیک داخل به خارج گفت و اعلام کرد اگر قبلا این نسبت ۳۰ به ۷۰ بود، الان ۶۰ به ۴۰ شده است: «برای اولین بار ترافیک تولید داخل بیش از دو برابر شده و این نشان میدهد که مردم اعتماد کردند و در ادامه مسیر این تداوم خواهد داشت.» در این خبر میزان ترافیک داخلی عنوان نشد و معلوم نیست معیار سنجش رشد ترافیک داخلی به نسبت ترافیک خارجی چیست. کارشناسان میگویند این نسبت در شرایطی که پلتفرمهای مورد استفاده مسدود شده و حجم ورودی ترافیک اینترنت بینالملل کاهش پیدا کرده اهمیتی ندارد.
براساس اخباری که به دیتاسنتر من رسیده ترافیک ورودی اینترنت بینالملل به نسبت دو ماه قبل از ۶ ترابیت بر ثانیه به ۲.۵ ترابیت بر ثانیه رسیده است. در نظر گرفتن همین مسئله، به کلی محاسبات را تغییر میدهد.
وزیر در شرایطی این افزایش ترافیک داخل را اعلام کرده که دسترسی به اینترنت بینالملل مدام دشوارتر میشود، شرایطی که در آن بسیاری از شبکههای پرمخاطب خارجی که عمدهی حجم ترافیک مصرفی کاربران را به خود اختصاص داده بودند فیلتر شدهاند و در ۲ ماه گذشته در زمانهای مشخصی اینترنت بینالملل قطع بود و مناطقی از کشور همچنان در ساعاتی فقط به شبکه ملی اطلاعات متصل هستند. این شرایط به گفتهی حامد بیدی کارشناس حوزه فناوری باعث میشود سهم ۷۰ درصدی ترافیک بینالملل کم شود و وقتی نسبت بگیریم به نظر برسد که ترافیک داخلی بیشتر شده است: «وقتی بدون اینکه به اندازه کل پهنای باند مصرفی اشاره کنیم درصد میگوییم، گمراهکننده است. با کم شدن ترافیک خارجی، نسبت ترافیک داخلی بیشتر میشود. درحالیکه با شرایط فعلی آن ۶۰ درصد ترافیک داخلی که به آن افتخار میکنند بسیار کمتر از پهنای باند بینالملل است که قبلا مصرف میشد. چه بسا پهنای باند مصرفی داخلی تغییر نکرده باشد ولی وقتی آن طرف را کم میکنید تناسب بهم میریزد.» به گفتهی او به همین دلیل تعمداً به اندازهی کل پهنای باند مصرفی اشاره نشد که نتوانیم قضاوت کنیم و مشکل از ابتدا با مجموعهی دولت، وزارت ارتباطات و حکمرانی اینترنت عدم شفافیت بود:
هیچ وقت شفاف اعلام نمیشود که پهنای باند مصرفی داخل و خارج چقدر است. ما ازطریق غیررسمی اطلاع پیدا کردیم که ترافیک اینترنت بینالملل یک سوم شده است. اگر این واقعیت داشته باشد که با توجه به فیلترینگ و قطعی دور از ذهن نیست، آن ۷۰ درصد ترافیک خارجی را یک سوم کنید طبعاً نسبت ترافیک داخلی زیاد میشود و نسبت به هم میخورد. درواقع نسبتاش زیاد شده اما عددش زیاد نشده. کاهش پهنای باند مصرفی یعنی اندازهی اینترنت ایران کوچک شده و در این شرایط اگر اندازه ترافیک داخلی بیشتر از خارجی باشد هم اهمیتی ندارد.
دلیل دیگری که به نظر بیدی باعث میشود تصور شود ترافیک داخلی افزایش پیدا کرده، استفادهی مردم از VPN های داخلی است. این VPNها اول به سرور داخلی وصل و از آن طریق به سرور خارجی وصل شده و به همین دلیل روی ترافیک داخلی حساب میشود. در این شیوه فرد با دو مرحله به اینترنت جهانی وصل میشود و مثلاً اینستاگرام را باز میکند ولی در محاسبات، این جزو ترافیک داخلی به حساب میآید.
علی توسلی عضو کمیسیون اینترنت سازمان نظام صنفی رایانهای تهران هم میگوید محاسبهی این آمارها پیچیده است. باید مشخص شود حجم ترافیک ورودی اینترنت خارجی قبل از این سختگیریها چقدر بود و الان چقدر است و ترافیک داخلی هم قبل و بعد از این مشخص شود: «باید مشخص شود با چه چیزی مقایسه میکنند. آیا با آن شش ترابیت ترافیک بینالملل قبلی مقایسه کردهاند یا براساس ترافیک کاهش یافته و دو و نیم ترابیتی؟ اگر با آن شش ترابیتی مقایسه کنند ۶۰ درصدی که برای ترافیک داخلی اعلام میکنند میشود ۲۰ تا ۲۵ درصد. تا وقتی که مبنای مقایسه مشخص نباشد این آمارها چیزی را به لحاظ تحلیلی نشان نمیدهد.» به گفتهی او وقتی پلتفرمهای اصلی مورد استفاده مردم بسته باشد و بخش قابل توجهی از ترافیک بینالملل حذف شود، نسبتی که اعلام کردهاند درست درمیآید.
پیگیریهای دیتاسنتر من از وزارتخانه برای اعلام رسمی ارقام ترافیک داخلی و بینالملل پیش و پس از شدت گرفتن محدودیتها به نتیجه نرسید. دیتاسنتر من از روابط عمومی وزارت ارتباطات خواسته بود که نسبت ترافیک مصرفی داخل به خارج و نحوه محاسبات خود را برای به دست آوردن عدد ۶۰ به ۴۰ دراختیار ما بگذارند. پیگیریهای چند روزه خبرنگار ما به نتیجه نرسید و این در حالی است که علیالقاعده باید این محاسبات موجود باشد چراکه وزیر براساس آن در مجلس سخن گفته بود.
در عین حال بیدی میگوید حتی اگر هم اعلام شود اعتماد و اطمینانی به آن وجود ندارد: «در همین شرایط وزیر میگوید میلیونها کسبوکار روی پلتفرمهای داخلی فعالیت میکنند، درحالیکه بالاترین نرخی که از کسبوکارها روی اینستاگرام تخمین زده میشد ۶۰۰-۷۰۰ هزار تا بود.»
زیست دیجیتال به اجبار در پلتفرمهای داخلی شکل نمیگیرد
بخش عمدهی ترافیک داخلی در این سالها امورات جاری مردم بوده و ربطی به شبکههای اجتماعی داخلی ندارد. کارهای اداری، بانکی، خریدهای اینترنتی سایتهای داخلی یا سایتهای خبری که مردم به آنها مراجعه میکردند و در مدت زمان کوتاه تغییر چندانی نمیکند. دولت در این دو ماه عمدهی تلاش خود را گذاشته بود تا با طرحهای حمایتی و فیلترینگ همزمان، مردم و بهویژه کسبوکارها را به شبکههای اجتماعی داخلی سوق دهد و از این طریق میزان ترافیک داخلی را بالا ببرد. توسلی میگوید باید دید سهم شبکههای اجتماعی داخلی در این مدت چه رشدی داشته: «ما حجم قابل توجهی ترافیک داخلی داریم که امور جاری مردم است و بعید است در این زمان کم حجم آن تغییر کرده باشد چون به تدریج افزایش پیدا میکند. میماند پلتفرمهای داخلی مثل روبیکا، گپ، بله، آی گپ و رسانههای اجتماعی دیگر که قبل از این سختگیریها هم حجمی از ترافیک را داشتند. باید دید افزایش ترافیک مشتریان آن چقدر بوده و آن وقت نسبت گرفت. به نظر برای ساختن آمار، این موضوعات را با هم قاطی میکنند.»
بسیاری از مردم در این دو ماه به VPN دسترسی نداشتند یا VPNها به سرعت از کار میافتادند و دسترسیها به شبکههای اجتماعی خارجی قطع بود. خیلیها مجبور شدند برای کارهای ضروری مثل فرستادن یک فایل از پلتفرمهای داخلی استفاده کنند یا سازمانها، دانشگاهها و مدرسهها مردم را مجبور به نصب و استفاده از پیامرسانهای داخلی کردند درنتیجه حضور مردم به اجبار در این پلتفرمها بیشتر شد. هرچند آمارهایی که از نصب و استفاده از این پلتفرمها داده شده تأیید نشدهاند و با محاسبات نمیخوانند. حضور اجباری مردم در این پلتفرمها به گفتهی بیدی باعث نمیشود زیست دیجیتال در این فضا شکل بگیرد: «فضای ارگانیکی که ما در تلگرام، اینستاگرام و واتساپ داشتیم در پلتفرمهای داخلی شکل نمیگیرد و بعید است اثری در حد این اعدادی که اعلام میشود داشته باشد. مثلاً فکر میکنم ۳۵ میلیون کاربر روی پیامرسان داخلی دور از واقعیت است. تعداد نصب این ابزارها هم مهم نیستند چون کار و زندگی مردم آنجا پیش نمیرود. خوشبینانهترین تحلیل این است که اعلامکنندگان این اعداد در یک حباب فیلتری قرار دارند که همفکرهای خودشان آنجا هستند و تصور میکنند همهی مردم به پلتفرمهای داخلی آمدهاند و اعتماد کردهاند. درحالیکه مردم به هر شیوهای سعی میکنند VPN فراهم کنند و به شبکههای اجتماعی خارجی بروند و این از میزان بازنشر محتوا و میزان لایکها در این شبکهها مشخص است که پس از فیلترینگ هم افت چشمگیری نداشته است.»
وزیر ارتباطات پس از اعلام اینکه نسبت ترافیک داخلی افزایش پیدا کرده، آن را نشانهی اعتماد مردم به پلتفرمهای داخلی دانست. نظرسنجیها همچنان از مقاومت مردم برای استفاده از این اپلیکیشنها میگویند اما موضوع فقط اعتماد مردم به این پلتفرمها نیست و مقاومت مردم برای حضور در این پلتفرمها دلایل متنوعی دارد. توسلی میگوید حجم قابل توجهی از مناسبات روی اپلیکیشنهای خارجی هم بین افراد داخلی است و اگر یک اپلیکیشن داخلی مناسب وجود داشت بهصرفهتر بود که افراد در آن فضا با هم ارتباط برقرار کنند اما این اتفاق در زمان خود نیفتاد و همچنین نگاه مردم هم به پلتفرمهای داخلی منفی است: «زمانی که مردم هنوز به واتساپ و اینستاگرام نرفته بودند میتوانستید اپلیکیشنهای جذاب مشابه نمونههای خارجی ایجاد کنید و حجم قابل توجهی کاربر جذب کنید. ولی الان دیگر نمیشود آب رفته را برگرداند به جوی و ۵۰-۶۰ میلیون کاربر روی اینستاگرام و تلگرام و واتساپ را متقاعد کرد که به پلتفرم داخلی بیایند که نمیدانند چه کیفیتی دارد. همچنین به هر حال فرهنگی جا افتاده که گویا پلتفرم خارجی امنتر است که شخصاً با آن مخالفم. چراکه همه نوع اپلیکیشنی قابل کنترل است فقط خارجیها یک مقدار پیچیدهتر است. مثلاً باز کردن کد واتساپ ممکن است سختتر باشد اما اگر نهادی بخواهد چیزی را کنترل کند میتواند. از نظر قانونی هر لاگ ارتباطی قابل پیگیری است. این قانون اینترپل است و دعوا در سطح بینالملل هم سر این است که دسترسی به این لاگ باید ازطریق مراجع قضایی و قانونی باشد، یعنی میگویند بدون مراجع این کار را نکنید. اینکه محتوای لاگ کنترل شود بحث دیگری است، اما اینکه نشود کنترل کرد توهمی است که ایجاد شده و کار سختی است که از ذهن کاربر خارج شود. بخشی از بیاعتمادی به پلتفرمهای داخلی در همین موضوع ریشه دارد ولی یک چیزهایی را نمیشود درست کرد بلکه باید آرام آرام اصلاحش کنید.»
او تأکید میکند که محاسبهی ترافیک داخلی و خارجی با توجه به محدودیتهای این دو ماه، پیچیده است و بعید است حجم ترافیک شبکههای اجتماعی داخلی تغییر چندانی کرده باشد چون این تغییرات در طولانی مدت اتفاق میافتند:
ممکن است من به روبیکا بروم ولی وقتی شما نیایید که نمیتوانم با شما در آنجا ارتباطی داشته باشم. کار سادهای نیست که مثلاً مردم را قانع کنید به جای جیمیل در فضای دیگری ایمیل بسازند و بفرستند. مثل این است که به افراد بگویید آدرسشان را عوض کنند، یعنی باید خانهشان را در فضای مجازی عوض کنند.
در این فضای کوچکشده، آدرسهای جدیدی برای خانههای اجباری به ما میدهند و اصرار میکنند به این شیوه ترافیک داخلی را بالا ببریم. شاید هم بعضیها از سر ناچاری به این خانهها سر بزنند اما کسی در آنها زندگی نمیکند.