چگونه تئوری قاشق به توضیح زندگی با بیماری مزمن کمک میکند؟
بیشتر مردم درباره انرژی لازم برای دوشگرفتن و لباسپوشیدن و رانندگی تا محل کار فکر نمیکنند. بیشتر افراد میتوانند صبح به خواربارفروشی بروند و هنگام عصر شام را آماده کنند. بیشتر مردم میتوانند برنامهریزی کنند و به آن پایبند باشند. وقتی به بیماری مزمنی مبتلا باشید، مانند اکثر مردم نیستید. اماس، اشکال خودایمنی آرتریت و بسیاری از بیماریهای دیگر میتوانند موجب خستگی شدید شوند. در یک روز بد، ممکن است حتی قدرت مسواک زدن دندانهای خود را هم نداشته باشید.
براساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ایالات متحده، بیش از نیمی از بزرگسالان آمریکایی دچار یک بیماری مزمن هستند. درحالیکه علائم بسته به نوع بیماری متفاوت است، علائم شایع بیماریهای مزمن شامل خستگی، درد و اختلال خواب میشود. این علائم ممکن است انجام برخی از کارها مانند پوشیدن لباس یا آماده کردن صبحانه را سختتر یا خستهکنندهتر کند؛ اما برای کسانی که دچار بیماری مزمنی نیستند، درک این وضعیت میتواند دشوار باشد.
تئوری قاشق چیست؟
تئوری قاشق توضیح میدهد که چگونه یک بیماری مزمن میتواند روی سطح انرژی جسمی و روانی فرد تأثیر بگذارد و توانایی آنها در انجام فعالیتها را تحتتأثیر قرار دهد. تئوری قاشق یکی از محبوبترین تشبیهها است که به توصیف این مسئله کمک میکند که ابتلا به بیماری مزمن چگونه است.
کریستین میسراندینو حین صرف غذا با دوستش برای اینکه تجربه خود در ارتباط با بیماری لوپوس (نوعی بیماری خودایمنی که موجب علائمی مانند خستگی، تب و درد مفاصل میشود) و انرژی محدود خود را توضیح دهد، تئوری قاشق را ارائه کرد.
میسراندینو ۱۲ قاشق را به دوستش داد. قاشقها نشاندهنده واحدهای انرژی بودند. او سپس از دوستش خواست تا فعالیتهای معمول یک روز خود را شرح دهد. میسراندینو برای هر کار یک قاشق را کنار گذاشت: دوش گرفتن، لباس پوشیدن با مفاصل دردناک، ایستادن در قطار و فعالیتهای دیگر. وقتی قاشقها تمام شدند، به این معنا بود که انرژی چندانی برای انجام کار دیگری نمانده است.
مفهوم تئوری قاشق ساده است. وقتی از خواب بیدار میشوید، برای آن روز چند قاشق دارید. هر قاشق نشاندهنده انرژی جسمی یا روانی شما است. با انجام هر کار، موجودی قاشقهای شما کم میشود. وظایف کوچکتری مانند دوش گرفتن یا عوض کردن لباس ممکن است فقط یک قاشق مصرف کنند. وظایف بزرگتری مانند غذا پختن یا تمیزکاری میتوانند چند قاشق را مصرف کنند. تعداد قاشقهایی که افراد مبتلا به بیماری مزمن دارند، بسته به میزان انرژی و درد متفاوت است.
تئوری قاشق میتواند درباره چندین نوع بیماری مزمن مانند لوپوس و اماس و همچنین ناتوانیهای جسمی و اختلالات سلامت روان کاربرد داشته باشد. توضیح انرژی برحسب قاشق به خانواده و دوستان کمک میکند تا بتوانند تجسم کنند که فرد مبتلا به بیماری مزمن چه وضعیتی دارد.
نحوه استفاده از تئوری قاشق
تئوری قاشق نهتنها ابزاری ارتباطی است؛ بلکه کاربردهای عملی نیز دارد. تئوری قاشق به افراد مبتلا به بیماری مزمن اجازه میدهد تا با پیشبینی علائم، خود را با آن وفق دهند و فعالیتهای خود را تنظیم کنند. به این تئوری بهعنوان نوعی استراتژی برنامهریزی فکر کنید که به شما کمک میکند میزان انرژی مصرفشده را تجسم کنید.
این تئوری میتواند به شما در سرعت بخشیدن به فعالیتها و اولویتبندی وظایفی که باید ابتدا انجام شوند، کمک کند. اگر از قاشقهای خود خیلی زود در طول روز استفاده کنید و نتوانید استراحت کنید، قاشقهای فردا را قرض خواهید گرفت. بنابراین، روز بعد را با قاشقهای کمتری آغاز خواهید کرد. استفاده از تئوری قاشق میتواند جلوی این اتفاق را بگیرد.
چگونه از تئوری قاشق استفاده کنیم؟
۱. ابتدا باید تعداد قاشقهایی را بهطور متوسط در یک روز دارید، مشخص کنید. میتوانید از هر عدد دلخواهی برای نشاندادن سطح انرژی روزانه خود استفاده کنید.
۲. در مرحله بعد، قاشقها را به کارهای روزانه خود اختصاص دهید. برای ایجاد مقیاسی برای فعالیتهای خود، درباره وظایفی فکر کنید که بدون ایجاد علايمی مانند درد، خستگی یا مه مغزی میتوانید آنها را انجام دهید. برای مثال، لباس پوشیدن یا تماشای تلویزیون نسبتبه رفتن به محل کار یا پختن غذا انرژی کمتری مصرف میکند.
۳. وقتی به هر وظیفه مقدار عددی خاصی اختصاص دادید، میتوانید وظایف را براساس تعداد قاشقهایی که دارید، اولویتبندی کنید.
۴. از اینکه میبینید در برخی از روزها انرژی شما کمتر از حد معمول است، نترسید. آن روزها را صرف استراحت و احترام گذاشتن به محدودیتهای خود کنید.
تجربیات بیماران
آماندا تامپسون زمانی که علائمش برای اولینبار شروع شد، در دفتر ثبتنام یک کالج کار میکرد. او میگوید: «موهایم میریخت. وقتی از پلهها بالا میرفتم، نفسم بند میآمد. برای اینکه انرژی به دست آورم، هر نوع کربوهیدراتی را که جلوی چشمم بود، میخوردم. میتوانستم ۱۸ ساعت بخوابم.»
تامپسون ۲۴ ساله بود که پزشک تشخیص داد وی دچار کمکاری تیروئید است. در این وضعیت، غده تیروئید نمیتواند مقدار کافی از برخی از هورمونها را تولید کند. دو سال بعد، او علت اصلی وضعیت خود را متوجه شد: بیماری هاشیموتو که نوعی بیماری خودایمنی است که در آن سیستم ایمنی به غده تیروئید حمله میکند. با وجود چندین درمان در طول ۸ سال گذشته، تامپسون هنوز با خستگی دستوپنجه نرم میکند.
او از استعاره قاشق استفاده میکند تا خانوادهاش متوجه شوند که چه زمانی انرژی او کم است. او میگوید: «میگویم قاشق کافی برای آن کار ندارم یا قاشقهایم تمام شده است.» توصیه او به افرادی که وضعیت او را دارند، این است که: «افراد حمایتگر شما باید بدانند که وقتی قاشقهای شما تمام میشود، اینطور نیست که نخواهید کاری را انجام دهید، بلکه ازنظر جسمی توان آن را ندارید.» شمارش قاشقها: چند قاشق برای انجام کارهای اساسی لازم است؟ به فرد، روز و بیماری بستگی دارد.
استیسی استرینگر ۳۲ ساله به آرتریت روماتوئید (روماتیسم مفصلی) مبتلا است. این شکل التهابی از بیماری آرتریت موجب میشود سیستم ایمنی به مفاصل و گاهی اعضای بدن بیمار حمله کند. استرینگر میگوید حدود ده قاشق در روز دارد؛ اما نمیتواند از قبل برنامهریزی کند که چگونه از آنها استفاده کند. او میگوید: «بعضی روزها یک دوش هر ده قاشق را مصرف میکند و باید به رختخواب برگردم. خواب تنها راه پس گرفتن قاشقها است.»
آلیشا اندرسون ۴۳ ساله میگوید وقتی بیماری او تحت کنترل است، بیشترین قاشق را دارد. اندرسون در سال ۲۰۱۷ مبتلا به آرتریت پسوریاتیک تشخیص داده شد. آرتریت پسوریاتیک نوعی بیماری خودایمنی است که موجب درد مفاصل و علائم دیگر در افراد مبتلا به پسوریازیس میشود. او میگوید: «در ابتدا، دوش گرفتن یک قاشق مصرف میکرد و سپس مجبور میشدم یک ساعت بخوابم.»
اکنون که اندرسون از دو داروی تعدیلکننده بیماری استفاده میکند، دوش گرفتن دیگر یک قاشق کامل مصرف نمیکند. فعالیتهای دیگر حتی زمانی که حالش نسبتاً خوب است، چندین قاشق مصرف میکنند. او میگوید: «رفتن به فروشگاه به خاطر ورودیهای حسی فراوان دو قاشق مصرف میکند. مراجعه به پزشک حتی اگر ملاقات راحتی باشد، بهراحتی دو سه قاشق میگیرد.»
با پزشک خود درباره قاشقها صحبت کنید
تئوری قاشق ممکن است برای افراد مبتلا به بیماری مزمن بهخوبی شناخته شده باشد؛ اما ممکن است پزشک درباره آن چیزی نشنیده باشد. اسکات نیوسوم، متخصص مغز و اعصاب در بیمارستان جانز هاپکینز که اماس و بیماری نادری به نام سندرم فرد سفت را درمان میکند، میگوید: «زمانی درباره آن شنیدم که یکی از بیمارانم سعی داشت به یکی از نزدیکانش کمک کند تا وضعیت انرژی او را درک کند.»
نیوسوم از تشبیههای مختلفی برای صحبت کردن درباره خستگی با بیماران استفاده میکند. او میگوید: «از مثال سطل آب استفاده میکنم یا میپرسم که فرد در روز چند باتری دارد یا میپرسم باک بنزینت تا کجا پر است؟» او فکر میکند که مثال قاشقها هم به همین اندازه در توضیح وضعیت انرژی بیمار مفید است، به شرطی که هم پزشک و هم بیمار با این تئوری آشنا باشند.
- چرا وقتی خسته یا بیمار هستیم، اشک میریزیم؟
- مسکنها چگونه درد را از بین میبرند؟
- بیماری ام اس چیست و چه درمانهایی دارد؟
کمّی کردن علائم پنهان اماس مانند خستگی دشوار است. نیوسوم میگوید: «استفاده از تشبیهها یا استعارهها برای توضیح علائمی که کمّی کردن آنها دشوار است، میتواند به پزشک و نزدیکان بیمار کمک کند تا درک بهتری از تأثیر فعالیتهای خاص بر بیمار به دست آورند. اگر به من بگویید که قاشقهای شما تمام شده است یا سطل آب شما خالی شده است، میتوانم به شما کمک کنم تا روشهای خلاقانهای برای حفظ انرژی پیدا کنید.»
اشکالات تئوری قاشق چیست؟
تئوری قاشق شما میخواهد که به هر وظیفه روزانه خود قاشق اختصاص دهید. منتقدان میگویند مقدار انرژی که وظایف مصرف میکند، در روزهای مختلف متفاوت است. بنابراین، نمیتوان عدد دقیقی به آن اختصاص داد. برای مثال، بعضی از روزها، آمادهکردن صبحانه ممکن است سه قاشق مصرف کند و در روزهای بد، ممکن است چهار یا پنج قاشق مصرف کند.
تئوری قاشق همچنین روشی برای توضیح این مسئله ارائه نمیکند که چگونه موارد غیرمنتظره میتوانند انرژی را بهشدت تخلیه کنند (مانند ماندن در ترافیک). علائم ممکن است بدون علت مشخصی اتفاق بیفتند و این امر توضیح نوسان سطح انرژی را برای کسانی که آن را تجربه نکردهاند، دشوار میسازد.
درنهایت، تئوری قاشق ساده است؛ اما بیماری مزمن ساده نیست. تجربیات و علائم بیماری مزمن بین افراد مختلف، متفاوت است. برای برخی افراد قاشقها ممکن است تشبیه مناسبی نباشد و تجربه آنها را در برنگیرد. البته این موضوع اشکالی ندارد. تئوری قاشق راه سادهای برای توضیح محدودیتهای انرژی برای و اعضای خانواده و اطرافیان است؛ اما تنها راه برای انتقال تجربیات نیست.