صداوسیما مرجعیت خبری را به شبکههای اجتماعی تقدیم کرد
آمارهای مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در طول ۱۷ سال گذشته از کاهش چشمگیر مرجعیت خبری صداوسیما خبر میدهد. مرجعیت خبری این رسانه که در سال ۱۳۸۳ بیش از ۷۰ درصد بوده تا سال ۱۴۰۰ سیر نزولی داشته و حالا به کمتر از ۴۵ درصد رسیده است.
البته مرجعیت ۴۰ درصدی صداوسیما پیش از این و در سال ۱۳۸۹ نیز رخ داده بود. در همین دوران افول مرجعیت خبری صداوسیما، این شبکههای اجتماعی و سایتها بودند که تبدیل به مرجع مهمی برای پیگیری اخبار توسط مخاطبان شدند.
درحالیکه در سال ۱۳۸۳، یعنی همان روزهای ابتدایی رواج پیدا کردن شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک در ایران، مرجعیت خبری این رسانههای نوین به صفر میل میکرد، در گذر زمان این مرجعیت بیشتر و بیشتر شده و در اوایل دهه نود به ۲۰ درصد رسیده است. مرجعیت خبری سایتها و شبکههای اجتماعی در نیمه دهه ۹۰ دو برابر شده و به حدود ۴۰ درصد رسیده است.
درحالحاضر نیز مرجعیت خبری این پلتفرمها مساوی با صداوسیما شده و بیش از ۴۰ درصد رسیده است.
افزایش مرجعیت خبری سایتها و شبکههای اجتماعی، کاهش درصدهای مربوط به مرجعیت خبری صداوسیما و تساوی فعلی آنها در تبدیل شدن به مرجع خبری مخاطبان همگی نشاندهنده پیروزی رسانههای آنلاین در میدان رقابت با رسانههای سنتی است.
شبکههای اجتماعی چگونه گوی سبقت را از تلویزیون ربودند؟
این اتفاق قطعاً از تغییراتی مثل پیشرفت زیرساختی اینترنت و تکنولوژی ناشی میشود؛ اما این موضوع تنها دلیل افزایش مرجعیت رسانههای آنلاین نیست. حورا تهرانی، پژوهشگر و مدرس سواد رسانهای، به دلایلی که منجر به کاهش میزان مرجعیت خبری صداوسیما شده، اشاره کرده و کم شدن صحت اخبار، کم بودن سرعت تلویزیون در انتشار خبر نسبت به رسانههای آنلاین، تکصدایی و تکگفتمانی بودن صداوسیما را از مهمترین علل میداند.
او در تشریح ویژگی صحت خبری گفت: «پاسخ به این سؤال که آیا صحت خبر به مرور زمان به مخاطب تلویزیون ثابت میشود یا نه، یکی از دلایل مهم کاهش میزان مرجعیت خبری صداوسیما است. گافهایی که بعضاً در اخبار صداوسیما وجود دارد، یکی از مواردی است که میتواند باعث کاهش صحت خبری آن رسانه شود.»
او در ادامه به دیکته کردن برخی صحبتها به مصاحبهشوندگان در پشت صحنه گزارشهای خبری صداوسیما اشاره کرد و این مسئله را از جمله مواردی دانست که میتواند صحت اخبار را زیر سؤال ببرد.
یکی از مهمترین دلایل پیش افتادن رسانههای آنلاین از نمونههای آفلاین و سنتی خود، سرعت بالای انتشار خبر در آنها است. رسیدن به سرعتی که شبکههای اجتماعی در انتشار خبر دارند، برای تلویزیون غیرممکن است. نه فقط صداوسیما بلکه بهطور کلی مدیوم تلویزیون، به دلیل محدودیتهایی که در قالب خود دارد، نمیتواند به سرعت این شبکهها برسند.
آمار ایسپا درباره مرجعیت خبری نیز گویای همین مسئله است. طبق این آمار، شبکههای تلویزیونی ماهوارهای نیز در این بازه ۱۷ساله مرجعیت خبری خود را از دست دادهاند. درحالیکه شبکههای ماهوارهای در سال ۱۳۸۸ اوج میزان مرجعیت خود را تجربه کرده و به درصد بالای ۲۰ درصد رسیدهاند، از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ حدوداً پنج درصد مرجعیت داشتهاند.
البته سرعت تنها برتری رسانههای آنلاین و بهطور خاص شبکههای اجتماعی نسبت به تلویزیون نیست؛ محدودیتهای محتوایی نیز مانع از آن میشود که تلویزیون اخبار مختلف را پوشش داده و مخاطبانی از طیفهای مختلف مردم داشته باشد.
تهرانی در زمینه محدودیتهای محتوایی به مسائلی همچون تکصدایی و تکگفتمانی بودن تلویزیون اشاره کرده و تکصدایی بودن در رسانه و پیامد آن را چنین توضیح داد:
اگر مردم صدا و دغدغههای خود را در میان اخبار و تحلیلهای خبری رسانه نشنوند، تکصدایی در رسانه به وجود میآید و همین مسئله باعث از دست رفتن اعتماد مخاطب به رسانه شده و به مرجعیت آن آسیب میزند.
تکگفتمانی بودن نیز ضعف دیگری است که به مرجعیت خبری هر رسانهای لطمه خواهد زد. به گفته این پژوهشگر اقتصادسیاسی هر رسانه آن را تکگفتمان میکند. برای مثال، با توجه به اقتصادسیاسی و ویژگیهای موجود در صداوسیما نمیتوان از آن توقع داشت که محتوای خبرش به دور از گفتمان جمهوری اسلامی باشد.
تهرانی در ادامه به مقایسه این ویژگی تلویزیون با خصلت شبکههای اجتماعی پرداخت و گفت: «برخلاف تلویزیون، در بستر شبکههای اجتماعی کاربر این امکان را دارد که صدها اکانت، پیج و کانال خبری با گفتمانهای مختلف را همزمان دریافت کند، اخبارشان را با یکدیگر مقایسه کند و برآیند خودش از خبر را داشته باشد.»
البته به گفته او این مسئله به این معنا نیست که تکصدایی در شبکههای اجتماعی وجود ندارد؛ واقعیت این است که در صفحه هر یک از رسانههای خبری در شبکههای اجتماعی نیز هم تکصدایی وجود دارد، اما این شبکهها امکان مقایسه و کنار هم قرار دادن رویکردهای مختلف را به کاربر میدهند و همین ویژگی شبکههای اجتماعی را به مرجع خبری مخاطبان تبدیل میکند.
افزایش سواد رسانهای باید جایگزین فیلترینگ شود
رشد میزان مرجعیت خبری سایتها و شبکههای اجتماعی عدهای را نگران روی گرداندن مخاطبان از صداوسیما و آسیب دیدن مخاطب از فضای مجازی میکند. همین نگرانیها تا امروز منجر به اعمال رویکردهای سلبی در قبال رسانههای آنلاین و ایجاد محدودیت برای این پلتفرمها شده است. فیلترینگ زادهی همین تفکر است، هرچند آمار مربوط به مرجعیت خبری رسانههای مختلف از بیتأثیر بودن آن حکایت میکند.
تهرانی محدودسازی برای رسانهها را راهکار نامناسب و بینتیجه دانسته و معتقد است مخاطب به هر نحو ممکن به خوراک خبری مورد نیاز و مورد قبول خود دست پیدا میکند. او در این خصوص تصریح کرد:
مردم بالأخره راه خود برای استفاده از یک رسانه را پیدا کرده و به خبر مد نظرشان دسترسی پیدا میکنند. از زمانی که مردم با رادیوهای دو موج تلاش میکردند اخبار رادیو بیبیسی فارسی را بشنوند، تا زمانی که میخواستند در ماهواره اخبار را رصد کنند و تا الان که بمباران خبری و اطلاعاتی وجود دارد، همواره به منبع خبری مورد نظرشان دست پیدا میکنند.
به نظر او، دولتها نیز ناچار به پذیرش انتخاب مردم و شکستن مقاومت خود دربرابر ورود و رواج رسانهها در جامعه میشوند. او در این مورد چنین توضیح داد: «حکومتها و دولتها حتی اگر مقاومت اولیه دربرابر رسانه داشته باشند، در نهایت چارهای جز پذیرش این مسئله ندارند. همانطور که حکومت ما ناچار به پذیرش ویدئو در جامعه شد، حضور شبکههای اجتماعی نیز پذیرفته میشود.»
این پژوهشگر نهتنها فیلترینگ را راهکار نامطلوبی میداند، بلکه معتقد است اعمال محدودیتهایی از این دست در جهان امروز اساساً ممکن نیست. او این مسئله را چنین تشریح کرد:
ما نمیتوانیم بگوییم شبکههای اجتماعی گفتمان خاصی را تشدید میکنند پس باید فیلتر شوند، چراکه پیشرفت تکنولوژی به گونهای است که فیلترینگ اصلاً جواب نمیدهد. راهکار مطلوب این است که به فرصتهایی که شبکههای اجتماعی ایجاد میکنند نگاه کنیم.
به اعتقاد او، در جهان امروز شبکههای اجتماعی با زندگی مردم پیوند خوردهاند و دولت نمیتواند آنها را کنار بگذارد یا تضعیف کند. این کارشناس تنها امکان بهبود بخشیدن رابطه میان رسانههای آنلاین و مخاطبان را آموزش و ترویج سواد رسانهای دانسته و گفت:
هرچند سواد رسانهای به صورت ناقص و معیوب در ایران آموزش داده میشود، اما همین آموزش هم مردم را به نگاه منتقدانه میرساند. اگر این نگاه منتقدانه، هر قدر هم ضعیف، بین مردم افزایش پیدا کند، فرد علاوه بر اینکه در شبکههای اجتماعی میتواند به اخبار صحیحتر دسترسی پیدا کند، در تلویزیون هم میتواند گافها، تکصداییها، اخبار نادرست و… را بهتر تشخیص دهد.
تولیدکنندگان خبر در صداوسیما حرفهای نیستند
تهرانی سواد رسانهای را صرفاً محدود به مخاطب نمیداند بلکه معتقد است تولیدکنندگان نیز باید درباره آن آگاهی داشته باشند. او این موضوع را چنین توضیح داد:
خلأ بزرگ ما در تلویزیون به سواد رسانهای معطوف به تولیدکنندگان خبر مربوط میشود. هرچند دائماً قالب و دکور برنامههای خبری تغییر میکند، اما چون تولیدکنندگان از نظر تهیه، انتشار و تحلیل خبر دچار کمبود سواد هستند بسیاری از ساختارهای خبری ما مشکل دارند. بنابراین، تنها نکتهای که میتواند رسانه را از ورطه تکصدایی بودن بیرون بکشد، حرفهای بودن آن است.
به گفته این پژوهشگر همین حرفهای بودن خصلتی است که صداوسیما دائما در حال از دست دادن آن است و در این حالت برای مخاطب چارهای جز تغییر دادن مرجعیت خبری خود باقی نمیماند. درحالیکه اگر رسانههای داخلی حرفهای باشند و از این فرصتها استفاده کنند، میتوانند از محدودیتهایی که قالب تلویزیون در حوزه خبر دارد، عبور کنند و موقعیت خود را بهبود ببخشند.
او در ادامه این دیدگاه را چنین توضیح داد: «اگر رسانههای سنتی غیرحرفهای باشند، مرجعیتشان دربرابر شبکههای اجتماعی کم میشود؛ اما اگر حرفهای باشند رسانه خود را با این شبکهها همسو میکنند. تولیدکنندگان اگر میخواهند عقب ماندن از شبکههای اجتماعی را جبران کنند، باید از ظرفیتهای فضای مجازی استفاده کنند.»
همسو کردن رسانههای آفلاین و آنلاین تنها راهکاری است که این کارشناس برای مواجهه صحیح رسانههای سنتی و مدرن پیشنهاد میکند. تهرانی معتقد است اگر رسانه بهدنبال ارائه اخبار یا اطلاعات مفید است باید از تمام قابلیتها و ظرفیتها استفاده کند.
او در این خصوص گقت: «به جای این که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را مقابل رسانههای سنتی قرار دهیم، باید آنها را همسو و همجهت کنیم. به نفع رسانههای سنتی نیست که در تقابل با شبکههای اجتماعی قرار گیرند، چراکه در این رقابت قطعاً از رقیب خود جا میمانند.» به نظر او، لازمه همسو و همجهت شدن یک رسانه سنتی، مانند تلویزیون، حرفهایگری بهویژه در بحث خبر و تولید خبر است.