انتقال دهنده های عصبی؛ انواع، عملکرد و اختلالات مرتبط با آنها
بدن شبکه گستردهای از اعصاب (سیستم عصبی) دارد که سیگنالهای الکتریکی را از سلولهای عصبی و سلولهای هدف خود در سراسر بدن ارسال و دریافت میکند. انتقالدهندههای عصبی یا نوروترانسمیترها یا ناقلهای عصبی پیامرسانهای شیمیایی هستند که عملکرد بدن بدون آنها مختل میشود. وظیفه نوروترانسمیترها انتقال سیگنالهای شیمیایی (پیامها) از یک نورون (سلول عصبی) به سلول هدف بعدی است. سلول هدف میتواند سلول عصبی، سلول ماهیچهای یا غده باشد.
انتقالدهندههای عصبی چگونه کار میکنند؟
پس از انتقال عصبی چه اتفاقی برای نوروترانسمیترها میافتد؟
انواع ناقلهای عصبی
چند نوع انتقالدهنده عصبی وجود دارد؟
- مونوآمینها
- اسیدهای آمینه
- پپتیدها
- پورینها
- استیل کولین
علت اختلال در عملکرد انتقالدهندههای عصبی چیست؟
اختلالات مرتبط با انتقالدهندههای عصبی
نحوه تأثیر داروها بر عملکرد انتقالدهندههای عصبی
داروهایی که روی ناقلهای عصبی تأثیر میگذارند
جمعبندی
نورونها تماس مستقیم باهم ندارند. شکاف بسیار کوچکی بین نورونها وجود دارد که سیناپس نامیده میشود. سیگنال باید از این شکاف عبور کند تا به سفر خود به سیستم عصبی مرکزی یا از سیستم عصبی مرکزی ادامه دهد. این کار با استفاده از نوروترانسمیترها انجام میشود. نوروترانسمیترها در بخشی از نورون موسوم به پایانه آکسون قرار دارند. آنها درون کیسههایی با دیواره نازک به نام وزیکولهای سیناپسی ذخیره میشوند. هر وزیکول میتواند حاوی هزاران مولکول نوروترانسمیتر باشد.
همانطورکه یک پپام یا سیگنال در طول یک سلول عصبی حرکت میکند، بار الکتریکی سیگنال موجب میشود وزیکولهای حاوی انتقالدهندههای عصبی با غشای سلول عصبی در لبه سلول ادغام شود. سپس انتقالدهندههای عصبی که حامل پیام هستند، از پایانه آکسون آزاد و وارد فضای پر از مایعی میشوند که بین سلول عصبی و سلول هدف بعدی قرار دارد. در این فضا که اتصال سیناپسی نامیده میشود، انتقالدهندههای عصبی پیام را در کمتر از ۴۰ نانومتر حمل میکنند (عرض تار موی انسان حدود ۷۵ هزار نانومتر است).
هر نوع انتقالدهنده عصبی به گیرنده خاصی روی سلول هدف متصل میشود. پس از اتصال، انتقالدهنده عصبی موجب تغییر یا عملی در سلول هدف میشود؛ مانند ایجاد سیگنال الکتریکی در سلول عصبی دیگر، انقباض عضله یا آزادشدن هورمونها از سلولهای یک غده. برخی از ناقلهای عصبی با ایجاد بار منفی در نورون عمل میکنند؛ بنابراین، احتمال شکلیکشدن نورون کاهش پیدا میکند. ناگفته نماند این اثر بازدارنده است.
ناقلهای عصبی بازدارنده عموماً مسئول آرامکردن ذهن و القای خواب هستند. ناقلهای عصبی دیگر بار مثبت را افزایش میدهند؛ بهطوریکه احتمال شلیکشدن نورون بیشتر میشود. این اثر تحریکی است. انتقالدهندههای عصبی در تقویت و تعادل سیگنالهای مغز و برای حفظ عملکرد مغز مهم هستند. آنها به مدیریت پاسخهای خودکار مانند تنفس و ضربان قلب کمک میکنند؛ اما عملکردهای روانی مانند یادگیری، مدیریت خلقوخو، ترس، لذت و شادی نیز دارند.
انتقالدهندههای عصبی چگونه کار میکنند؟
برای اینکه نورونها پیامها را ازطریق ناقلهای عصبی ارسال کنند، باید با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. زمانیکه سیگنالها در طول یک نورون حرکت میکنند و به انتهای آن میرسند، نمیتوانند بهسادگی به نورون بعدی منتقل شوند. درعوض، آن نورون باید موجب آزادشدن ناقلهای عصبی شود که سیگنالها را در سیناپسها حمل میکنند تا به نورون بعدی برسد.
در طول انتقال سیناپسی، پتانسیل عمل (تکانه الکتریکی) موجب میشود وزیکولهای سیناپسی نورون پیشسیناپسی ناقلهای عصبی را آزاد کند (پیام شیمیایی). این ناقلهای عصبی درون شکاف سیناپسی منتشر و به گیرندههای خاصی روی نورون پسسیناپسی متصل میشود.
نورونی که ناقل عصبی را آزاد میکند، نورون پیشسیناپسی نامیده میشود و نورونی که ناقل عصبی را دریافت میکند، نورون پسسیناپسی نامیده میشود. انتهای هر نورون انتهای پیشسیناپسی و وزیکولهای حاوی ناقل عصبی دارد. وقتی تکانه عصبی (پتانسیل عمل) موجب آزادشدن ناقلهای عصبی میشود، این مواد شیمیایی آزاد و وارد سیناپس میشوند و گیرندههای موجود روی نورون بعدی آنها را جذب میکنند. این فرایند انتقال عصبی نامیده میشود.
برای مثال، بستههایی از مولکولهای سروتونین از پایانه سلول پیشسیناپسی (آکسون) آزاد و وارد فضای بین دو سلول عصبی (سیناپس) میشود. این مولکولها را ممکن است گیرندههای موجود روی سلول عصبی پسسیناپسی (دندریتها) جذب کنند و درنتیجه، پیام شیمیاییشان منتقل شود. مولکولهای اضافی را سلول پیشسیناپسی بازجذب و دوباره پردازش میکند.
پس از انتقال عصبی چه اتفاقی برای نوروترانسمیترها میافتد؟
ناقلهای عصبی آزادشده از نورون پیشسیناپسی ممکن است نورون پسسیناپسی را تحریک یا مهار کنند و به آن نورون بگویند که ناقل عصبی آزاد کند یا آزادکردن ناقل را آهسته یا بهکلی سیگنالدهی را متوقف کند. پس از انتقال عصبی، سیگنال پایان پیدا میکند و به نورونها اجازه میدهد تا به حالت استراحت برگردد.
وقتی ناقلهای عصبی آزاد و وارد سیناپس میشوند، همه نمیتوانند به گیرندههای نورون پسسیناپسی متصل شوند. بااینحال، فاصله میان نورونها باید در پایان سیگنال از ناقلهای عصبی پاکسازی شود. بنابراین، ناقلهای عصبی را آنزیمها تجزیه یا پراکنده یا بازجذب میکنند. بازجذب فرایندی است که در آن، نورون پیشسیناپسی که از آن آمدهاند، ناقلهای عصبی دوباره را بازجذب میکنند.
انواع ناقلهای عصبی
انتقالدهندههای عصبی تحریکی
این نوع نوروترانسمیترها اثر تحریککنندگی بر نورونها میگذارند. اگر انتقالدهنده عصبی خاصی تحریککننده باشد، این احتمال را افزایش میدهد که در نورون پتانسیل عمل ایجاد شود. مثالهایی از این نوع نوروترانسميترها، اپینفرین و نوراپینفرین هستند.
انتقالدهندههای عصبی مهاری
برخلاف انتقالدهندههای عصبی تحریکی، انتقالدهندههای عصبی مهاری اثر معکوس میگذارند و نورونها را مهار میکنند. اگر انتقالدهنده عصبی بازدارنده باشد، احتمال ایجاد پتانسیل عمل در نورون کاهش پیدا میکند. مثالهای این نوع انتقالدهندههای عصبی عبارتاند از: گابا و اندورفینها.
انتقالدهندههای عصبی تعدیلی
این ناقلها اغلب تعدیلکنندههای عصبی نامیده میشوند. اگر ناقل عصبی از نوع تعدیلکننده عصبی باشد، بدانمعنا است که میتواند همزمان بر نورونهای زیادی اثر بگذارد و نیز میتواند روی اثرهای ناقلهای عصبی دیگر تأثیرگذار باشد. تعدیلکنندههای عصبی بهطورمستقیم گیرندههای نورونها را فعال نمیکنند؛ بلکه با ناقلهای عصبی کار میکنند تا پاسخهای تحریکی یا مهاری گیرندهها را تقویت کنند. مثالهایی از این نوع ناقلهای عصبی سروتونین و دوپامین هستند.
اینکه ناقل عصبی تحریکی یا مهاری باشد، به گیرندهای بستگی دارد که روی نورون پسسیناپسی به آن متصل میشود. برخی از ناقلهای عصبی بسته به شرایط میتوانند هم تحریکی و هم مهاری باشند. برخی نیز میتوانند چندین گیرنده را فعال کنند؛ زیرا برای آنها بیش از یک نوع گیرنده وجود دارد.
چند نوع انتقالدهنده عصبی وجود دارد؟
دانشمندان حداقل ۱۰۰ انتقالدهنده عصبی را شناسایی کردهاند و حدس میزنند تعداد زیادی از آنها هنوز کشف نشده باشد. نوروترانسمیترها را میتوان براساس ماهیت شیمیایی به انواع مختلفی دستهبندی کرد. مونوآمینها، اسیدهای آمینه، پپتیدها، پورینها و استیل کولین از انواع اصلی ناقلهای عصبی هستند.
مونوآمینها
ناقلهای عصبی گروه مونوآمین برای روانشناسان اهمیت خاصی دارند؛ زیرا در رفتارهایی مانند تصمیمگیری، پاسخ عاطفی، شادی، افسردگی و پاسخ پاداش مؤثرند. مونوآمینها شامل سروتونین، اپینفرین، نوراپینفرین، دوپامین و هیستامین میشوند.
هیستامین
هیستامین عملکردهای مختلف بدن ازجمله بیداری و رفتار تغذیه و انگیزه را تنظیم میکند. هیستامین در آسم، برونکواسپاسم، اِدم مخاطی و اماس (مولتیپل اسکلروزیس) مؤثر است.
سروتونین
سروتونین هم بهعنوان نوروترانسمیتر و هم بهعنوان هورمون عمل میکند. سروتونین در کنترل خلقوخو ایفای نقش میکند؛ بنابراین میتواند بر سطح شادی فرد تأثیر بگذارد. سروتونین ازنظر تنظیم اضطراب، اشتها، کنترل درد و چرخههای خواب نیز اهمیت دارد.
سروتونین در سیستم عصبی روده وجود دارد؛ اما در سیستم عصبی مرکزی در ناحیهای از ساقه مغز موسوم به هسته رافه (هسته سجافی) نیز تولید میشود. سروتونین از گروه ناقلهای عصبی مهاری است؛ زیرا موجب تحریک مغز نمیشود. درعوض، این نوروترانسمیتر اثرهای تحریکی اضافی ناقلهای عصبی را خنثی میکند.
کمبود سروتونین میتواند با افسردگی، ناراحتی، خستگی، افکار خودکشی و اضطراب همراه باشد. بنابراین، در علل زمینهای بسیاری از مشکلات سلامت روان تأثیرگذار است. سندرم سروتونین وضعیتی است که در آن سروتونین بیشازحدی در مغز وجود دارد. این وضعیت میتواند ناشی از واکنش دربرابر داروها باشد که به علائمی نظیر بیقراری و توهم و گیجی منجر شود و حتی میتواند کشنده باشد. سروتونین بیشازحد احتمالاً با اختلال طیف اوتیسم مرتبط است.
اپینفرین یا آدرنالین
این نوروترانسمیتر نوعی هورمون استرس است که غدد فوقکلیوی آنها را تولید و وارد جریان خون میکنند. اپینفرین از گروه ناقلهای عصبی تحریکی بهحساب میآید؛ زیرا سیستم عصبی مغز را تحریک میکند. اگر آدرنالین زیادی در خون وجود داشته باشد، میتواند به فشار خون بالا، اضطراب، بیخوابی و افزایش خطر سکته منجر شود. بااینحال، اگر آدرنالین خیلی کم باشد، ممکن است به کاهش انگیختگی و ناتوانی در واکنش مناسب در موقعیتهای استرسزا منجر شود و پاسخ استرس را کاهش میدهد.
نوراپینفرین یا نورآدرنالین
این نوروترانسمیتر که در غدد فوقکلیوی و ساقه مغز و هیپوتالاموس تولید میشود، ماده شیمیایی طبیعی است. نورآدرنالین ناقل عصبی تحریککننده است؛ زیرا مغز و بدن را تحریک میکند. نورآدرنالین به فعالکردن مغز و بدن کمک میکند تا در زمان استرس یا در موقعیتهای خطرناک اقدام کند. این امر بهویژه هنگام پاسخ جنگ یا گریز سودمند است و به هشیاری کمک میکند.
نورآدرنالین در زمان استرس در اوج خود قرار دارد؛ اما در طول چرخه خواب، کمترین مقدار خود را دارد. اگر سطح نورآدرنالین بیشازحد زیاد باشد، میتواند به فشار خون بالا و تعریق بیشازحد و اضطراب منجر شود. سطوح اندک این ماده شیمیایی میتواند بهمعنای کاهش سطح انرژی و نداشتن تمرکز و در احساس افسردگی نیز مؤثر باشد.
دوپامین
دوپامین در نواحیای از مغز که توده سیاه و منطقه تگمنتوم شکمی و هیپوتالاموس نامیده میشود، تولید و به قشر پیشانی و هسته اکومبنس (مسئول پاداش و لذت) و نواحی دیگر وارد میشود. دوپامین هم ناقل عصبی تحریکی و مهاری و هم ناقل عصبی تعدیلکننده است که در پاداش و انگیزه و اعتیاد اثرگذار است. مقدار بیشازحد دوپامین میتواند به رفتارهای رقابتی، پرخاشگری، کنترل ضعیف بر تکانهها، قمار و اعتیاد منجر شود.
داروهای اعتیادآور ممکن است سطح دوپامین را افزایش دهند و فرد را تشویق کنند تا مصرف این داروها را ادامه دهد تا پاداش لذت را دریافت کند. کمبود دوپامین میتواند موجب احساس افسردگی شود. تصور میشود که دوپامین نیز در هماهنگی حرکات بدن مؤثر باشد. کمبود دوپامین در افراد مبتلا به بیماری پارکینسون دیده و به لرزش و اختلالات حرکتی منجر میشود.
اسیدهای آمینه
گاما آمینوبوتیریک اسید (GABA)
گابا در بسیاری از نواحی مغز وجود دارد: هیپوکامپ، تالاموس، عقدههای قاعدهای، هیپوتالاموس و ساقه مغز. عملکرد اصلی آن تنظیم اضطراب و بینایی و کنترل حرکتی است. افرادی که گابا کافی ندارند، ممکن است کنترل تکانه ضعیفی داشته باشند.
کاهش فعالیت GABA احتمال دارد به شلیک ناگهانی و مکرر نورونهای محلی در مغز منجر شود و تشنج را در پی داشته باشد. کمبود گابا نیز ممکن است به مشکلات سلامت روان مانند اختلال دوقطبی و شیدایی منجر شود. اگر مقدار گابا خیلی زیاد باشد، میتواند موجب اختلال پرخوابی و فقدان انرژی شود.
گلوتامات
اسید آمینه دیگر گلوتامات است که از عملکردهای شناختی مانند تشکیل حافظه و یادگیری حمایت میکند. گلوتامات فراوانترین نوروترانسمیتر در سیستم عصبی مرکزی است. گلوتامات انتقالدهنده عصبی تحریکی است که گیرندههای آن در سیستم عصبی مرکزی در نورونها و نوروگلیاها یافت میشود.
اگر مقدار زیادی گلوتامات وجود داشته باشد، میتواند به سمیت تحریکی منجر شود؛ یعنی نورونها بهدلیل فعالشدن بیشازحد گیرندههای گلوتامات از بین میروند. ازبینرفتن نورونها ممکن است به بروز شرایطی مانند بیماری آلزایمر و سکته مغزی و صرع منجر شود. کمبود گلوتامات هم ممکن است به روانپریشی، بیخوابی، مشکلات تمرکز، خستگی ذهنی یا حتی مرگ منجر شود.
گلایسین
گلایسین رایجترین نوروترانسمیتر بازدارنده در نخاع است. گلایسین در کنترل پردازش شنوایی و انتقال درد و متابولیسم مؤثر است.
پپتیدها
اندورفینها
اندورفینها انتقالدهندههای عصبی را مهار میکنند و موجب کاهش انتقال سیگنالهای درد به مغز و موجب احساس سرخوشی میشوند. ازنظر ساختار، اندورفینها مشابه اپیوئیدها (مواد افیونی) هستند و به روشهای مشابهی عمل میکنند. اندورفینها عمدتاً در هیپوتالاموس و هیپوفیز در پاسخ به درد ساخته میشوند؛ اما هنگام فعالیتهای جسمی نیز آزاد میشوند (اندورفینها موجب سرخوشی ناشی از دویدن میشوند).
علائم چندانی درباره بالابودن سطح اندورفین شناسایی نشده است؛ اما این وضعیت ممکن است به اعتیاد به ورزش منجر شود. ناگفته نماند کمبود اندورفین احتمال دارد احساس افسردگی، سردرد، اضطراب، نوسانهای خلقی و فیبرومیالژیا (درد مزمن) را بهدنبال داشته باشد.
پورینها
آدنوزین
آدنوزین از نوع تعدیلکنندههای عصبی است که در سرکوب انگیختگی و بهبود چرخه خواب مؤثر است. آدنوزین معمولاً در نواحی پیشسیناپسی هیپوکامپ یافت میشود و بهعنوان آرامبخش سیستم عصبی مرکزی عمل میکند. میزان زیاد نوروترانسمیتر آدنوزین میتواند موجب حساسیت بیشازحد دربرابر لمس و گرما شود.
اگر آدنوزین خیلی کم باشد، ممکن است به اضطراب و مشکلات خواب منجر شود. کافئین بهعنوان مهارکننده آدنوزین، موجب مهار گیرندههای آدنوزین میشود؛ بههمیندلیل، میتواند موجب مشکلات خواب شود و مصرف آن در اواخر روز توصیه نمیشود.
آدنوزینتریفسفات (ATP)
نوع دیگری از پورینها که در سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی محیطی یافت میشود، آدنوزین تریفسفات است. آدنوزینتریفسفات در کنترل خودمختار و ترارسانی حسی و ارتباط با سلولهای گلیا تأثیرگذار است. آدنوزینتریفسفات انرژی را بین سلولهای مغز منتقل میکند. این نوروترانسمیتر در چندین منطقه از مغز مانند هیپوکامپ و قشر حسیپیکری نقشی تحریککننده ایفا میکند.
استیل کولین
استیل کولین
تنها ناقل عصبی شناختهشده در نوع خود است که هم در سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی پاراسمپاتیک یافت میشود. عملکرد اصلی این نوروترانسمیتر بر حرکات عضلات و حافظه و یادگیری متمرکز است. میزان بیشازحد استیل کولین با افزایش ترشح بزاق، ضعف عضلات، تاری دید و فلج همراه است و مقدار بسیار کم آن با اختلالات یادگیری و حافظه و زوال عقل و آلزایمر ارتباط دارد.
علت اختلال در عملکرد انتقالدهندههای عصبی چیست؟
- مقدار بیشازحد یا ناکافی از یک یا چند انتقالدهنده عصبی تولید یا آزاد میشود.
- گیرنده روی سلول هدف بهخوبی عمل نمیکند؛ بنابراین، انتقالدهنده عصبی نمیتواند به سلول بعدی سیگنال بدهد.
- گیرندههای سلول بهعلت التهاب و آسیبدیدن شکاف سیناپسی انتقالدهنده عصبی کافی را جذب نمیکنند.
- انتقالدهندههای عصبی با سرعت خیلی زیادی بازجذب میشوند.
- آنزیمها مانع از رسیدن انتقالدهندههای عصبی به سلولهای هدف میشوند.
اختلالات مرتبط با انتقالدهندههای عصبی
این باور وجود دارد که علائم مرتبط با بیماریهای سلامت روان مانند اختلالات خلقی و اضطراب تاحدی نتیجه نبود تعادل بین سطوح نوروترانسمیترها در مغز است. در ارتباط با اختلالات اضطراب، این اختلالات ممکن است نشانگر کاهش فعالیت گابا در مغز و تعادلنداشتن گیرندههای آن باشد. همچنین، نشان داده شده که اختلالات مذکور با نبود تعادل پاسخهای سروتونین و نوراپینفرین مرتبط هستند. بهطورمشابه، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مشکلات افراد مبتلا به اضطراب ممکن است با افزایش قابلیت تحریک گلوتامات ارتباط داشته باشد.
در افسردگی، شواهدی از ناهنجاری در انتقال نورآدرنرژیک و دوپامینرژیک و سروتونرژیک وجود دارد. بهطورکلی، نشان داده شده است که سروتونین در اختلالات خلقی و اختلال وسواسیجبری (OCD) ایفای نقش میکند. همچنین، سطوح دوپامین با اعتیاد و اسکیزوفرنی مرتبط است. پژوهشگران پیشنهاد کردهاند که حساسیت گیرندههای دوپامین یا دوپامین بیشازحد با اسکیزوفرنی ارتباط دارد.
نحوه تأثیر داروها بر عملکرد انتقالدهندههای عصبی
بسیاری از داروها، خصوصاً داروهایی که بیماریهای مغز را درمان میکنند، به روشهای مختلفی بر انتقالدهندههای عصبی اثر میگذارند. انواع مختلف داروها میتوانند بر انتقال شیمیایی اثر بگذارند و اثرهای نوروترانسمیترها را تغییر دهند. این داروها میتوانند شامل داروهای استفادهشده برای تسکین علائم برخی از بیماریهای روانی مانند SSRIها و بنزودیازپینها و داروهای ضدروانپریشی باشد. همچنین، انتقال عصبی میتواند تحتتأثیر داروهای غیرقانونی مانند کوکائین و ماریجوانا و هروئین قرار گیرد.
۱. داروها میتوانند آنزیمی که انتقالدهنده عصبی را تجزیه میکند، مهار کنند تا مقدار بیشتری از آن به گیرندههای عصبی برسد. برای مثال، دونپزیل و گالانتامین و ریواستیگمین آنزیم استیل کولین استراز را مهار میکنند. این آنزیم انتقالدهنده عصبی استیل کولین را تجزیه میکند. داروهای مذکور برای تثبیت و بهبود حافظه و عملکرد شناختی در افراد مبتلا به آلزایمر و نیز در دیگر اختلالات نورودژنراتیو استفاده میشوند.
۲. داروها میتوانند مانع از دریافتشدن انتقالدهنده در محل گیرنده آن شوند. برای مثال، مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین دستهای از داروها هستند که از دریافت و جذب سروتونین بهوسیله سلول عصبی جلوگیری میکنند. این داروها ممکن است در درمان افسردگی و اضطراب و دیگر بیماریهای سلامت روان تجویز شوند.
۳. داروها میتوانند از آزادشدن ناقل از سلول عصبی جلوگیری کنند. برای مثال، لیتیوم بهعنوان درمانی برای شیدایی تا حدی با مهارکردن آزادشدن نوراپینفرین عمل میکند و در درمان اختلال دوقطبی استفاده میشود.
داروهایی که روی ناقلهای عصبی تأثیر میگذارند
داروهای پزشکی
- مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) از داروهای ضدافسردگی هستند که برای تسکین علائم بیماریهایی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال هراس، اختلال وسواسی-جبری و فوبیا استفاده میشوند.
- اساسآرآیها با مهارکردن بازجذب ناقل عصبی سروتونین ازطریق نورونی که آن را آزاد میکند، عمل میکنند. بدینترتیب، سروتونین در شکاف سیناپسی جمع میشود و احتمال رسیدن آن به گیرندههای نورونهای بعدی افزایش پیدا میکند.
- بنزودیازپینها با کاهش تحریکپذیری سیگنالهای عصبی در مغز عمدتاً در افراد دچار بیخوابی، اضطراب، اختلال هراس و انواع خاصی از صرع عمل میکنند. این داروها با افزایش پاسخ مغز به گابا عمل میکنند و اثر آرامبخش دارند. بنزودیازپینها معمولاً فقط برای چند هفته تجویز میشوند؛ زیرا میتوانند با عوارض جانبی ایجاد اضطراب بیشتر یا تغییر خلق و رفتار همراه باشند.
- داروهای ضدروانپریشی معمولاً برای درمان علائم مثبت مرتبط با روانپریشی (مانند هذیان و توهم و پارانویا) عمدتاً در افرادی که مبتلا به اسکیزوفرنی تشخیص داده میشوند، تجویز میشوند. ازآنجاکه افراد مبتلا به اسکیزوفرنی معمولاً فعالیت دوپامینرژیک بسیاری دارند، داروهای ضدروانپریشی بهعنوان آنتاگونیست گیرندههای دوپامین عمل میکنند. داروهای ضدروانپریشی نیز میتوانند به درمان افراد مبتلا به زوال عقل و اختلال دوقطبی و اختلال افسردگی عمده کمک کنند.
داروهای غیرقانونی
بسته به نوع، داروهای غیرقانونی میتوانند سیستم عصبی مرکزی و عملکردهای خودمختار را کُند کنند یا به آنها سرعت ببخشند.
- ماریجوانا حاوی ماده شیمیایی روانگردان تتراهیدروکانابینول (THC) است که به گیرندههای کانابینوئید متصل میشود. این دارو اثر آرامبخشی دارد و میتواند سطح دوپامین را نیز افزایش دهد.
- هروئین به گیرندههای اوپیوئید متصل و موجب آزادشدن میزان بسیار زیادی از دوپامین میشود. هرچه بیشتر از هروئین استفاده شود، احتمال تحمل آن افزایش پیدا میکند؛ یعنی مغز دیگر به روش پیش از آغاز مصرف عمل نمیکند. این امر میتواند موجب کاهش سطح دوپامین هنگام قطع مصرف دارو و درنتیجه اعتیاد به دارو شود تا مصرفکننده بتواند دوباره سرخوشی ناشی از دوپامین را احساس کند.
- کوکائین نوعی داروی محرک است؛ زیرا باعث افزایش سرعت سیستم عصبی مرکزی، افزایش ضربان قلب، فشار خون، هشیاری و انرژی میشود. علاوهبراین، کوکائین موجب افزایش دوپامین با اثرهای سریع در مغز میشود. اثرهای کوکائین معمولاً زیاد طول نمیکشد و پسازآن میتواند فرد را تحریکپذیر یا افسرده کند و میل به مصرف دوباره آن را بهدنبال داشته باشد. کوکائین بهدلیل تأثیرش بر سطح دوپامین و سیستم پاداش مغز، ممکن است بهشدت اعتیادآور باشد.
- اکستازی داروی روانگردانی است که هم بهعنوان ماده محرک و هم بهعنوان ماده توهمزا عمل میکند. اکستازی با اتصال به گیرندههای سروتونین و تحریک آنها عمل میکند و بر نوراپینفرین و دوپامین هم اثر میگذارد. این دارو میتواند باعث ایجاد احساس لذت و گرما شود و بهطورکلی، اضطراب را در لحظه کاهش میدهد. ناگفته نماند استفاده منظم و پیامدهای آن ممکن است اضطراب و مشکلات خواب و احساس افسردگی را افزایش دهد.
جمعبندی
انتقالدهندههای عصبی تقریباً در هر عملکردی در بدن مؤثرند. انتقالدهندههای عصبی ارتباطدهندههای شمیایی هستند که پیام را از یک سلول عصبی به سلول دیگر منتقل میکنند. بدون انتقالدهندههای عصبی، عملکرد بدن مختل میشود. میزان بسیار زیاد یا بسیار کم انتقالدهنده عصبی خاصی موجب مشکلات سلامتی میشود. برخی از داروها با افزایش یا کاهش مقدار یا عملکرد ناقلهای عصبی عمل میکنند.