آیا انسان سرانجام دورنوردی را تجربه خواهد کرد؟
اگر بخواهیم واقعبین باشیم، هیچکس در حرکت بودن را دوست ندارد. چه رفتن به مکانی عجیب برای تعطیلات باشد چه رفت و برگشت از محل کار، هیچکس آن بخشی را که در حرکت است، دوست ندارد. افرادی که میگویند سفر را دوست دارند، احتمالا بخش رسیدن به مقصد را دوست دارند. علت آن است که بودن در جایی میتواند واقعا سرگرمکننده باشند: دیدن مناظر جدید، ملاقات با افراد جدید و زودتر رفتن سر کار تا بتوانید زودتر به خانه برگردید و کتابهای فیزیک را مطالعه کنید.
بخش واقعی سفر معمولا ملالتآور است: آمادهشدن، عجله، انتظار، عجلهی بیشتر. هر کسی میگوید خود سفر را دوست دارد و نه لزوما مقصد را، واضح است که هرگز مجبور نشده است هر روز در ترافیک بنشیند و هرگز در پروازی طولانی روی صندلی گیر نکرده است.
آیا اگر روش بهتری برای رفتن به مکانهای دیگر وجود داشت، بهتر نبود؟ چه میشد اگر میتوانستید بدون عبور از فضاهای مابین، از مبدا به مقصد برسید؟
بیش از صد سال است که دورنوردی یا تله پورت (teleportation) یکی از مولفههای ثابت داستانهای علمیتخیلی بوده است. چه کسی تاکنون درمورد بستن چشم یا پریدن درون ماشینی و سپس حضور ناگهانی در محلی که میخواهد به آنجا برود، خیالپردازی نکرده است؟
به زمانی که میتوانید با انجام تله پورت صرفهجویی کنید، فکر کنید. تعطیلات شما میتواند از هماکنون شروع شود، نه بعد از ۱۴ ساعت پرواز. همچنین میتوانیم راحتتر به سیارههای دیگر برسیم. تصور کنید مهاجرین را بدون اینکه دهها سال درحال سفر باشند، به نزدیکترین سیاره قابلسکونت (روکسیما قنطورس بی، چهار سال نوری دورتر) بفرستید.
اما آیا دورنوردی امکانپذیر است؟ اگر چنین است، چرا این قدر طول میکشد تا دانشمندان آن را به واقعیت تبدیل کنند؟ آیا دستیابی به این پیشرفت هزاران سال طول میکشد یا میتوانیم بهزودی آن را به شکل اپلیکیشینی روی تلفن خود داشته باشیم؟ با ما باشید، تا با فیزیک دورنوردی یا تله پورت آشنا شوید و ببینید که آیا چنین پدیدهای عملی است.
گزینههایی برای دورنوردی
اگر رویای شما از دورنوردی این است که در یک لحظه اینجا و سپس در لحظهی دیگر در مکانی کاملا متفاوت باشید، باید همین ابتدا به شما بگوییم که چنین چیزی ممکن نیست.
فیزیک قوانین بسیار سختی درمورد هر چیزی دارد که بهطور آنی اتفاق میافتد. هر چیزی که اتفاق میافتد (اثر)، باید علتی داشته باشد که بهنوبهیخود مستلزم انتقال اطلاعات است.
به این موضوع فکر کنید: برای اینکه دو چیز به صورت عِلی با هم مرتبط شوند (مثلا شما اینجا ناپدید شوید و جای دیگری ظاهر شوید)، باید به نحوی با هم صحبت کنند و در این جهان، همه چیز ازجمله اطلاعات، محدودیت سرعت دارد.
اطلاعات باید درست مانند هر چیز دیگری در فضا حرکت کند و بالاترین سرعت این جهان، سرعت نور است. درواقع، سرعت نور را باید «سرعت اطلاعات» یا «نهایت سرعت جهان» نامید.
حتی گرانش هم نمیتواند سریعتر از نور حرکت کند. زمین گرانش را از جایی که خورشید درحالحاضر قرار دارد، احساس نمیکند، بلکه گرانش را از جایی احساس میکند که خورشید هشت دقیقه پیش وجود داشت. هشت دقیقه، مدتی زمانی است که طول میکشد تا اطلاعات فاصلهی ۹۳ میلیون مایلی بین اینجا و آنجا را طی کند. در صورت ناپدید شدن خورشید، زمین پیش از اینکه متوجه شود خورشید رفته است، به مدت هشت دقیقه همچنان در مدار عادی خود به گردش ادامه خواهد داد. بنابراین، این ایده که میتوانید در یک مکان ناپدید شوید و فورا در مکانی دیگر ظاهر شوید، غیرممکن است. چیزی باید در این بین اتفاق بیفتد و آن چیز نمیتواند سریعتر از نور حرکت کند.
خوشبختانه بیشتر ما درزمینهی تعریف دورنوردی خیلی سختگیر نیستیم. بیشتر ما «تقریبا فوری» یا «در یک چشم به هم زدن» یا حتی «با حداکثر سرعتی که قوانین فیزیک اجازه میدهد» را برای نیازهای دورنوردی خود خواهیم پذیرفت. در این صورت، دو گزینه برای کارکرد ماشین دورنوردی یا دورفرستی وجود دارد:
۱. ماشین دورنوردی بتواند شما را با سرعت نور به مقصد منتقل کند.
۲. ماشین دورنوردی بتواند به نوعی فاصلهی بین جایی که هستید و جایی که میخواهید بروید را کوتاه کند.
گزینه شماره دو چیزی است که ممکن است به شکل درگاهی از دورنوردی عمل کند. در فیلمها دیدهاید که دروازهای باز میشود، معمولا ازطریق یک کرمچاله یا نوعی شبهفضا با ابعاد اضافی، که شما وارد آن میشوید تا خود را در جای دیگری بیابید.
کرمچالهها تونلهای نظری هستید که نقاط دوردست را در فضا به هم متصل میکنند و فیزیکدانان با صراحت وجود ابعاد چندگانهای فراتر از سه بعدی که با آنها آشنا هستیم، پیشنهاد کردهاند.
اما متأسفانه، هر دوی این مفاهیم هنوز بسیار نظری هستند. ما هنوز کرمچاله را ندیدهایم و همچنین هیچ ایدهای دراینباره نداریم که چگونه میتوان کرمچاله را باز کرد یا مقصدی را که به آن میرسد، کنترل کرد. ابعاد اضافی نیز چیزی نیستند که بتوانید وارد آنها شوید. آنها فقط نشانگر روشهای دیگری هستند که ذرات شما ممکن است بتوانند تکان بخورند.
صحبت کردن درمورد گزینه شماره یک بسیار جالبتر است و حتی ممکن است بتوانیم واقعا در آینده نزدیک آن را انجام بدهیم.
رسیدن به مقصد با سرعت نور
اگر نمیتوانیم بیدرنگ در مکانهای دیگر ظاهر شویم یا از میانبرهای فضا استفاده کنیم، آیا حداقل میتوانیم با بیشترین سرعت ممکن به آنجا برسیم؟
حداکثر سرعت موجود در جهان، ۳۰۰ میلیون متر بر ثانیه است که آنقدر سریع است که میتواند سفر شما را به کسری از ثانیه کاهش دهد و کمک کند تا سفر به ستارهها بهجای دهها یا هزاران سال، فقط چند سال طول بکشد. بنابراین، دورنوردی با سرعت نور همچنان عالی خواهد بود. برای انجام این کار، ممکن است ماشینی را تصور کنید که به طریقی بدن شما را میگیرد و سپس آن را با سرعت نور به مقصد میرساند. متاسفانه این ایده مشکل بزرگی دارد و آن این است که شما خیلی سنگین هستید.
واقعیت این است که شما آنقدر بزرگ هستید که نمیتوانید با سرعت نور حرکت کنید. اولا، شتاب بخشیدن به تمام ذرات موجود در بدن شما (چه به حالت مجموعه و چه به طریقی بهطور مجزا) برای رسیدن به سرعتی نزدیک سرعت نور به زمان و انرژی بسیار زیادی نیاز دارد. دوم اینکه شما هرگز به سرعت نور نمیرسید. مهم نیست چقدر رژیم بگیرید یا ورزش کنید، چیزی که دارای جرم باشد، هرگز نمیتواند با سرعت نور حرکت کند.
ذراتی مانند الکترونها و کوارکها، واحدهای سازنده اتمهای شما، جرم دارند. این بدان معنا است که برای به حرکت در آوردن آنها به انرژی نیاز است، برای افزایش سرعت حرکت آنها به انرژی بسیار زیادی نیاز است و برای رساندن آنها به سرعت نور، انرژی بینهایتی موردنیاز است. آنها میتوانند با سرعتهای بسیار بالایی حرکت کنند اما هرگز به سرعت نور نمیرسند. این بدان معنا است که شما و مولکولها و ذرات تشکیلدهنده شمایی که درحالحاضر وجود دارید، نه بهطور آنی و نه با سرعت نور، هرگز نمیتوانید دورنوردی را تجربه کنید. انتقال بدن شما به جای دیگر با آن سرعت هرگز اتفاق نمیافتد. حرکت دادن تمام ذرات موجود در بدن شما با سرعت کافی ممکن نیست.
اما آیا این بدان معنا است که دورنوردی امکانپذیر نیست؟ نه کاملا! هنوز یک راه وجود دارد و این است که درمورد معنای «شما» راحتتر فک کنیم. اگر خود شما، مولکولهای شما، یا ذراتتان را انتقال ندهیم، چه؟ چه میشود اگر اطلاعات دقیق مربوط به وجود شما منتقل شود؟
شما اطلاعات هستید
یکی از راههای ممکن برای دستیابی به دورنوردی با سرعت نور اسکن کردن شما و ارسال شما بهعنوان پرتوی از فوتونها است. فوتونها هیچ جرمی ندارند. بنابراین، میتوانند با حداکثر سرعتی که جهان اجازه میدهد، حرکت کنند. درواقع، فوتونها فقط میتوانند با سرعت نور حرکت کنند (چیزی بهعنوان فوتون با سرعت پایین، در خلاء وجود ندارد). دستورالعمل اولیهای برای دورنوردی با سرعت نور به شکل زیر میتواند باشد:
مرحله اول: بدن خود را اسکن کنید و محل قرارگیری تمامی مولکولها و ذرات بدن خود را ثبت کنید.
مرحله دوم: این اطلاعات را ازطریق پرتوی از فوتونها به مقصد خود منتقل کنید.
مرحله سوم: این اطلاعات را دریافت کنید و با استفاده از ذرات جدید بدن خود را بازآفرینی کنید.
آیا این کار ممکن است؟
انسان در فناوریهای اسکن و چاپ سهبعدی پیشرفت زیادی کرده است. این روزها تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) میتواند بدن شما را با وضوح ۰/۱ میلیمتر اسکن کند که حدود اندازه یک سلول مغز است.
همچنین، دانشمندان از چاپگرهای سهبعدی برای چاپ خوشههای پیچیدهای از سلولهای زنده (معروف به ارگانوئیدها) برای آزمایش داروهای سرطان استفاده کردهاند. ما حتی ماشینهایی ساختهایم (با استفاده از میکروسکوپهای تونلی روبشی) که میتوانند اتمهای واحد را گرفته و حرکت دهند. بنابراین، تصور اینکه روزی بتوانیم کل بدن را اسکن کرده و سپس چاپ کنیم، سخت نیست.
اما محدودیت واقعی ممکن است فنی نباشد، بلکه فلسفی باشد. اگر کسی نسخهای از روی شما بسازد، آیا درواقع شما خواهید بود؟
به یاد داشته باشید، درحالحاضر هیچ مورد ویژهای درمورد ذرات تشکیلدهنده بدن شما وجود ندارد. همه ذرات یک نوع معین، یکسان هستند. هر الکترون با الکترونهای دیگر کاملا مشابه است و همین موضوع درمورد کوارکها نیز صادق است. ذرات با ویژگیهای منحصربهفرد و متمایز از کارخانه جهان بیرون نمیآیند. تنها تفاوت میان هر دو الکترون یا هر دو کوارک این است که هریک از آنها کجا هستند و با ذرات دیگر چه تعاملی دارند. (الکترونها درواقع بستههای خودپایدار کوچکی از انرژی در میدانهای کوانتومی هستند که فضا را پر میکنند. وقتی الکترونی حرکت میکند، بدان معنا است که میدان مکان قدیمی آن فعالیت را متوقف کرده است و فعالیت میدان مکان جدید او شروع شده است. بنابراین، در سطح کوانتومی، هر حرکتی از یک ذره میتواند دورنوردی درنظر گرفته شود!)
اما نسخهای از شما تا چه حد هنوز خودتان است؟ این امر به دو مسئله بستگی دارد.
اول، وضوح فناوری که شما را اسکن و چاپ میکند. آیا این فناوری میتواند سلولهای شما را بخواند و چاپ کند؟ مولکولها و اتمها و ذرات منفرد شما را چطور؟ سؤال بزرگتر این است که «شما بودن» تا چه حد به جزئیات کوچک بستگی دارد. چه سطحی از جزئیات لازم است تا نسخهی شما همچنان بهعنوان شما درنظر گرفته شود؟ پاسخ ممکن است به این موضوع بستگی داشته باشد که احساس شما از خودتان چقدر کوانتومی است.
نسخه کوانتومی از شما
برای ایجاد نسخهای دقیق از شما چه مقدار اطلاعات باید ثبت شود؟ آیا دانستن محل و نوع هر سلول و اتصال در بدن شما کافی است؟ یا لازم است که موقعیت و جهت هر مولکول را در بدن خود نیز بدانید؟ یا بهطور عمیقتر، آیا باید حالت کوانتومی هر ذره را نیز ثبت کنید؟
هر ذره موجود در بدن شما یک «حالت کوانتومی» دارد. این حالت کوانتومی به شما میگوید که ذره احتمالا کجا است، احتمالا چه کاری انجام میدهد و چگونه به ذرات دیگر متصل است. ازآنجایی که شما فقط میتوانید بگویید یک ذره «احتمالا» چه کاری انجام میدهد، همیشه مقداری عدم قطعیت وجود دارد. اما آیا این عدم قطعیت بخش مهمی از چیزی است که شما را میسازد یا که در سطح بسیار کوچکی اتفاق میافتد که تأثیری روی مسائل مهم (مانند خاطرات یا نحوهی واکنش شما) ندارد؟
در نگاه اول، بعید بهنظر میرسد که اطلاعات کوانتومی موجود در هریک از ذرات شما در ایجاد آنچه شما هستید، تفاوتی ایجاد کند. برای مثال، خاطرات و واکنشهای شما در نورونها و اتصالات آنها ذخیره میشود که درمقایسهبا ذرات بسیار بزرگتر هستند. در آن مقیاس، نوسانات کوانتومی و عدم قطعیت عملا اثر همدیگر را خنثی میکنند.
حال این سؤال مطرح میشود که اگر قادر بودیم مقادیر کوانتومی چندین ذره را درون بدن را تغییر بدهیم، آیا این کار اصلا تغییر محسوسی ایجاد میکرد؟ بحث درمورد این سؤال ممکن است بیشتر مناسب کتابهای فلسفی باشد تا کتابهای فیزیک، اما حداقل میتوانیم احتمالات را درنظر بگیریم.
اگر معلوم شود حالت کوانتومی ذرات نقشی در تبدیل شما به آنچه هستید، ندارد و اینکه بازسازی ساده نحوهی سازماندهی سلولها یا مولکولهای شما برای ایجاد نسخهای که مانند شما فکر و عمل کند، کافی است، این خبر خوبی برای تعطیلات بعدی شما است، زیرا دورنوردی بسیار راحتتر میشود. این بدان معنا است که فقط باید مکان تمام قطعات کوچک بدن خود را ثبت کنید و سپس در جای دیگر آنها را درست به همان صورت در کنار هم قرار دهید.
این کار مانند جدا کردن یک خانه لگو، نوشتن دستورالعملها و سپس ارسال دستورالعملها برای شخص دیگری است تا آن را بسازد. بهنظر میرسد فناوری مدرن در مسیری قرار دارد که روزی میتواند به این هدف دست پیدا کند. البته، این نسخهای دقیق از شما نخواهد بود و ممکن است به این مسئله فکر کنید که در این فرایند ترجمه چه چیزی از دست خواهد رفت. آیا این کار مانند ارسال نسخهی JPEG از یک تصویر به جای تصویر کامل است؟ آیا از سمت دیگر از لبهها کمی تار و مهبم بیرون میآیید یا اینکه احساس شما کاملا مانند خودتان نیست؟ میزان کاهش دقتی که ممکن است آن را بپذیرید به این بستگی دارد که در کوتاهترین زمان ممکن میخواهید تا چه حد متفاوت از خود به منظومه ستارهای بعدی برسید.
شما کاملاً کوانتومی هستید
اما اگر «شما بودن» به اطلاعات کوانتومی بستگی داشته باشد، چه؟ چه میشود اگر نسخه پاکنشدنی از شما در عدم قطعیت کوانتومی هر ذره از بدن شما نهفته باشد؟ این مورد کمی مانند فیلم شعبدهبازی عصر جدید بهنظر میرسد اما اگر واقعا میخواهید که مطمئن باشید که نسخهای از شما که در انتهای دیگر این ماشین دورنوردی بیرون میآید، دقیقا مشابه شما باشد، باید تا اخر راه به شکل کوانتومی پیش بروید.
البته این موضوع مشکل دورنوردی را بسیار سختتر میکند. درواقع، هر مسئله کوانتومی سخت است، اما ایده کپیکردن اطلاعات کوانتومی بسیار سختتر است. علت آن است که از دیدگاه فیزیک، ازنظر فنی غیرممکن است که بهیکباره و در یک زمان، همه چیز را درمورد یک ذره بدانیم.
اصل عدم قطعیت به ما میگوید که وقتی موقعیت یک ذره را بسیار دقیق اندازهگیری میکنید، نمیتوانید به سرعت بُرداری آن پی ببرید و وقتی سرعت را اندازهگیری میکنید، نمیتوانید به موقعیت پی ببرید. البته، فقط این نیست که شما نمیتوانید به آن پی ببرید، بلکه موضوع خیلی عمیقتر است: اطلاعات درمورد موقعیت و سرعت بهطور همزمان وجود ندارد! عدم قطعیت ذاتی در هر ذرهای وجود دارد. تنها چیزی که درمورد ذره میتوانید بدانید، احتمال وجود آن در اینجا یا آنجا است. پس چگونه میتوانید نسخهای کوانتومی با همان احتمالات مشابه با نسخه اصلی بسازید؟
ساخت نسخه کوانتومی
مسئله ساخت نسخهی کوانتومی از یک ذرهی واحد را درنظر بگیرید. اگر اصرار دارید دستگاه دورنوردی با سرعت نور شما، نسخهای از شما بسازد که کاملا مشابه خود فعلی شما باشد، این تقریبا تنها گزینه شما است.
کپی کردن یک ذره تا سطح کوانتومی به این معنا است که میخواهید حالت کوانتومی آن را کپی کنید. حالت کوانتومی یک ذره شامل عدم قطعیت درمورد موقعیت و سرعت آن، یا درمورد اسپین کوانتومی آن یا هر ویژگی کوانتومی دیگر آن است. حالت کوانتونی درواقع یک عدد نیست، بلکه بیشتر مجموعهای از احتمالات است.
مشکل این است که برای استخراج اطلاعات کوانتومی از یک ذره، باید آن ذره را به نحوی کاوش کنید و این امر به معنای برهم زدن آن است. حتی فقط نگاه کردن به چیزی شامل بازتاب فوتونها از آن شیء میشود. اگر فوتونها را به الکترونی شلیک کنید، ممکن است درمورد حالت کوانتومی آن بدانید، اما همچنین آن را تغییر میدهید. علت آن نیست که به اندازه کافی باهوش نیستیم یا کاوشگر خوبی ایجاد نکردهایم. طبق «قضیهی تکثیرناپذیری کوانتومی»، خواندن اطلاعات کوانتومی بدون تخریب اصل، غیرممکن است.
پس چگونه چیزی را کپی کنید که نمیتوانید آن را ببینید یا لمس کنید؟ این کار ساده نیست اما یک راه برای انجام آن «درهمتنیدگی کوانتومی» است.
درهمتنیدگی کوانتومی اثر کوانتومی عجیبی است که در آن احتمالات دو ذره به هم مرتبط میشود. برای مثال، اگر دو ذره با هم تعامل داشته باشند، بهطوریکه ندانید اسپین آنها چیست، اما بدانید که برعکس هم هستند، گفته میشود آن دو ذره در هم تنیده شدهاند. اگر متوجه شوید اسپین یکی رو به بالا است، میدانید که دیگری باید به سمت پایین بچرخد و برعکس.
دورنوردی کوانتومی با گرفتن دو ذره، در هم تنیدن آنها و سپس استفاده از آنها مانند دو انتهای خط فکس تلفنی کار میکند. برای مثال، میتوانید دو الکترون را بگیرید، آنها را در هم بتنید و سپس یکی از آنها را به پروکسیما قنطورس بفرستید. آن دو الکترون در آنجا درحالیکه هنوز درهم تنیدهاند، قرار میگیرند تا زمانی که شما آماده کپیبرداری شوید. ازآنجا، کار کمی پیچیدهتر میشود، اما اساسا شما از الکترون درهمتنیدهای که در اینجا دارید برای کاوش ذرهای استفاده میکنید که میخواهید آن را کپی کنید و این برهمکنش به شما اطلاعات موردنیاز برای ساخت الکترون را در پروکسیما قنطورس میدهد که نسخه دقیق کوانتومی از ذرهای خواهد بود که میخواستید کپی کنید.
شگفتآور اینکه، انسانها این کار را برای ذرات واحد و حتی برای گروه کوچکی از ذرات انجام دادهاند. رکوردی که تاکنون به دست آمده است، ساخت نسخه کوانتومی بین دو نقطه است که ۱۴۰۰ کیلومتر از هم فاصله دارند. این دستاورد هنوز شما را به پروکسیما قنطورس نمیرساند، اما یک شروع است. (توجه داشته باشید دورنوردی کوانتومی به شما اجازه نمیدهد کاری را سریعتر از نور انجام دهید، زیرا هنوز باید آنچه را که دیدهاید با استفاده از ارتباطات معمولی که به سرعت نور محدود است، به اشتراک بگذارید.)
افزایش مقیاس این دستگاه کپی کوانتومی به بیش از چند ذره کار آسانی نخواهد بود. در بدن شما ۱۰ به توان ۲۶ ذره وجود دارد، بنابراین کار بهسرعت بسیار پیچیده میشود. اما نکته این است که امکانپذیر است. اما، آیا آن شخص مونتاژشده با خصوصیات کوانتومی درواقع شما هستید؟ خوب، این دقیقترین بازآفرینی از شما است که میتواند ساخته شود.
نسخههای زیادی از شما
یکی از بخشهای بالقوه خطرناک این ایده از دورنوردی این است که میتواند درنهایت چندین نسخه از شما تولید کند. درمورد دستگاه دورنوردی با دقت پایین که اطلاعات کوانتومی را کپی نمیکند، ممکن است تصور کنید که از آن برای ساخت کلونهایی از خود استفاده کنید. شما میتوانید بدن خود را اسکن کنید و آن اطلاعات را به پروکسیما قنطورس و سپس راس 128 بی (سیاره قابلسکونت دیگری در نزدیکی) و سپس به هر تعداد سیاره دیگر ارسال کنید. درواقع میتوانید چاپ نسخهها را درست از اینجا شروع کنید. آنها ممکن است نسخههای کوانتومی دقیقی از نسخه اصلی نباشند اما به اندازه کافی شبیه هستند که بتوانند همه انواع مسائل اخلاقی و معنوی را ایجاد کنند.
خوشبختانه، فرایند کپی کوانتومی توسط ماشین دورنوردی حُسنی دارد. همان اصول تئوری کوانتومی که به شما اجازه میدهد تا اطلاعات کوانتومی را نسخهبرداری کنید، همچنین مستلزم آن است که اطلاعات اصلی حین ایجاد کپی از بین برود. این فناوری به هر طریقی که به کار خود پایان دهد، فرایند اسکن کردن به ناگزیر نسخه اصلی را با در هم ریختن تمام اطلاعات کوانتومی تخریب میکند. این بدان معنا است که نسخهای که میفرستید، تنها نسخهای است که باقی میماند.
رسیدن پرتو به مقصد، پایان کار!
بهطور خلاصه، ایده دورفرستی خودمان به جای دیگر در چشم برهم زدنی قطعا امکانپذیر است. اگر میتوانید تأخیر انتقال با سرعت نور را تحمل کنید و اگر پپذیرید نسخه اسکنشده و مونتاژ شدهای از شما واقعا خودتان است، ممکن است دورنوردی در آینده به واقعیت تبدیل شود.
البته نکتهی مهمی را فراموش کردیم: برای اینکه بتوانیم به شکلی که در این مقاله توضیح داده شده است، به محل دیگری دورنوردی کنیم، در سمت دیگر باید ماشینی وجود داشته باشد که سیگنال شما را بگیرد و شما را بازسازی کند. بنابراین، اگر روزی بخواهید خود را به سیارهی دیگری بفرستید، اول باید کسی به روش قدیمی و به شیوه سفر به آنجا برود.
آیا کسی حاضر است این کار را انجام دهد؟