مدیرعامل آسیاتک: کشور ما با کمبود ۴ میلیون پورت ثابت پرسرعت مواجه است
وضعیت اینترنت ثابت، مشکلات توسعه این شبکه، مصائب سرمایهگذاری اپراتورها در کشور و انحصار شرکت مخابرات باعث شدند تا پروندهای را در mydtc به این موضوع اختصاص دهیم. درادامه مصاحبه mydtc با محمد علی یوسفیزاده، مدیرعامل آسیاتک را میخوانید.
در دو ماه گذشته کیفیت اینترنت افت زیادی داشته؛ چه اتفاقی در حوزه زیرساخت و پهنای باند افتاده است؟ آیا شما درخواستی برای افزایش پهنای باند به شرکت زیرساخت دادهاید که بدون پاسخ مانده باشد؟
از یک دورهای به بعد، دیگر گرفتن پهنای باند بهسادگی قبل نیست؛ درست است که شرکت ارتباطات زیرساخت حجم زیادی پهنای باند آورد اما ما باید تجهیزات موردنیاز شبکه را به میزان لازم در شبکهمان داشته باشیم. شبکههای ما بدین شکل است که همیشه حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بیشتر از ظرفیت و پیک مصرفمان، امکانات و تجهیزات داریم. موضوعی که وجود دارد این است که در دوران کرونا بهناگهان حجم مصرفی ما ۲٫۵ برابر شد. در آن زمان، شرکت زیرساخت و مخابرات تجهیزات شبکهای و ارتباطی دراختیار ما قرار دادند و این موضوع با فشار وزیر ارتباطات وقت پیش میرفت اما تأمین دیگر تجهیزات شبکه و مجوزهای این کار درکل بهسادگی پیش نمیرود و نمیتوان بهصورت روزانه آنها را تهیه کرد. درنتیجه، از مازاد امکانات زیرساخت به ما دادند تا بتوانیم تجهیزات بخریم و وارد کنیم. یک بخشی از این کار تاکنون انجام شده و بخش دیگرش آبان ماه انجام میشود.
شما اشاره کردید که کرونا حجم مصرف اینترنت را تا ۲٫۵ برابر افزایش داد؛ آیا این افزایش مصرف هنوز ادامه دارد؟ تعداد کاربران افزایش یافته یا سرویسهایی که ارائه میشود؟
بله، حجم مصرفی و تعداد مشترکین طبق آمار رگولاتوری هنوز درحال افزایش است. بخش ثابت بهخاطر مشکلاتی که وجود دارد، بخشی از کاربرانش را از دست داده و حالا این کاربران بازگشتهاند. اتفاقی که در رشد تعداد کاربران بهوضوح شاهدش هستیم و در گزارش و آمار رگولاتوری هم میبینیم، آن است که مشتریان بین اپراتورها جابهجا شدهاند و حجم بیشتری سمت مخابرات رفتهاند. دلیل آن هم تاحدی بهخاطر اقدامهای ضدرقابتی این شرکت است. اقداماتی مانند اینکه مخابرات خط اپراتور من را ۲۰ روزه رانژه میکند اما خط خودش را یکساعته؛ به شرکت من اجازه نمیدهد در فلان جا بفروشم و خودش در همانجا میفروشد؛ حجم زیادی را کافو نوری میکند یا کافوها را از مرکز خارج میکند؛ مرکزاش را جمع میکند؛ ساختمانهایش را میفروشد یا به زیرساخت میدهد بهدلیل بدهکار بودن به این شرکت. اینها باعث میشود تا مثلا یک سمت تبریز در یک روز ۵۰۰۰ مشتری از آسیاتک روی مخابرات برود، وقتی این مشتریها از شرکت ما میرود معنایش این است که مشتری از کل بازار رفته است. این بهمعنای قویتر شدن انحصار مخابرات برای جذب مشتریان و نگهداری آنها است.
ما هرروز خدمات بیشتری را آنلاین میکنیم، برای مثال ارتباطمان با سازمان و نهادها، برگزاری انتخابات، ثبتنام و جلسات… تمامی این سازوکارهای آنلاین باعث میشوند تا روز به روز پلتفرمهای ما بزرگتر شوند و رشد کنند. این موضوع منتج میشود به رشد پهنای باند. از سویی، استفاده از اینترنت بهدلیل تسهیلی که در انجام امور و تأثیر روی موضوعات اجتماعی ایجاد میکند، هر روز اشخاص بیشتری را سمت خود میکشاند. شما مشاهده میکنید که در پنج سال گذشته میانگین مصرف کاربران اینترنت در ایران رو به افزایش بوده است؛ برای مثال در سال ۹۵-۹۶ میانگین مصرف یک کاربر در سرویس ADSL به ۱۰ گیگابایت در ماه نیز نمیرسید درحالیکه اکنون علاوهبر اینکه ADSL جذابیت خود را از دست داده، میانگین مصرف ماهانه کاربران در هر ابزار اینترنت ثابت به ۸۰ گیگ رسیده است. البته اینترنت موبایل هم رشد سرسامآوری داشته. پس ما میبینیم که پلتفرمها و خدمات زیادی بهصورت الکترونیکی درآمده است و خوشبختانه نگرانی و دغدغهای که سال گذشته بابت سرویسدهی به کاربران میان این پلتفرمها وجود داشت، اکنون دیگر وجود ندارد و آنها با راحتی بیشتری مشغول فعالیت هستند؛ برای مثال این موضوع را در بحث آموزش مجازی مشاهده میکنیم. این رشد در تمام حوزهها اتفاق افتاده و زیرساختها متحول شده است، در مبحث اینترنت هم همینگونه است؛ اگر تا دیروز مردم ترجیح میدادند خریدشان را فیزیکی انجام دهند، حالا حجم بیشتری سمت آنلاین رفته و فضای اینترنت جذابیتهای بیشتری را رقم زده و درکل منجر شده تا افراد زمان بیشتری را آنلاین بگذرانند. من نمیدانم رشد کلی پهنای باند به چه میزان بوده و این آمار را شرکت زیرساخت باید اعلام کند؛ اما حجم مصرفی در آسیاتک از اسفند سال ۹۸ که ۹۰ گیگابیت بوده، اکنون پس از ۱۸ ماه به ۳۶۰ گیگابیت رسیده است.
بیایید کمی درمورد شرکت مخابرات صحبت کنیم. مخابرات در بخش ثابت ورشکست شده و دست کمکی که بارها بهسمت دولت و مجلس هم دراز کرده، به نتیجهی خاصی نرسیده است. این شرکت برای پوششدادن ضرر خود وارد رقابت با شرکتهای ارائهدهنده اینترنت ثابت (FCP) شده، حال آنکه سرویس خوبی هم ارائه نمیکند و نارضایتی عمدهای از آن وجود دارد. به نظر شما وضعیت این حوزه باید چگونه باشد؟ راهحل برونرفت مخابرات و پایان رقابتش با سرویسدهندهها باید به چه شکلی باشد؟
به نظر من اصل مشکلی که درخصوص شرکت مخابرات بهوجود آمده، به حل مسئلهی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی (رگولاتوری) بازمیگردد؛ چرا که سازمان تنظیم مسئول بررسی و کنترل این موارد است و باید بهقدری اختیارات و امکانات داشته باشد که بتوان در این میان به حل مسئله بپردازند، البته نه با مدل قهری و برخوردهای سختگیرانه. یک واقعیت صنعت تلکام این است که هزینههای آن همواره با رشد و توسعه یا تغییر تکنولوژی کاهش مییابد و با تکنولوژی قدیمیاش حذف یا ارزان میشود. بااینحال، نمیدانم که این سازمان بر چه اساسی این اقدام کاهشی را در سالهای اخیر متناسب با شرایط انجام ندادند؛ درواقع این کاهشها از سال ۹۲ شروع شد و در یک دوره، تعرفهها حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد کاهش پیدا کرد. در زمانی که کل هزینهها در جامعه بالا رفت و همهچیز گران شد و حقوق و دستمزدها افزایش پیدا کرد، نرخ تأثیر قرض در سرمایهگذاری بهشدت تغییر یافت؛ در این میان، صنعت تلکام هم بهدلیل تغییر تکنولوژی نیاز مداومی به توسعه و سرمایهگذاری دارد. درنتیجهی این شرایط، توجیه اقتصادی سرمایهگذاری برای تمام FCP-ها و اپراتورها از بین رفت. از آن سو، جنس نگهداری تجهیزات و کیفیت پایین آمد چون این شرکتها نتوانستند هزینههای جاریشان را با درآمدشان تطابق دهند. بعضی از این شرکتها ازجمله ما سعی کردیم تا با ورود به حوزههای دیگر و افزایش سرمایه و تأمین مالی داخلی، شرکت را زنده نگه داریم؛ اما هرچه شرکت مخابرات بزرگتر میشود، تداوم این شرایط هم سختتر میشود.
اینها مسائلی است که باعث شد تا مخابرات از دو حوزهی کیفیت در سرویس جاری خود و توسعه و نگهداری عقب بماند. به عقیدهی من، وزارتخانه ارتباطات دولت ما و وزیر آن باید توان داشته باشند تا فاصله بین سازمان تنظیم و خود را بهعنوان سهامدار مخابرات با سهامدارهای خصوصی این شرکت کم کنند. تا وقتی که از بین به شرایط نگاه کنیم، چنین به نظر میرسد که شرکتها درآمدزایی میکنند و نمیخواهند هزینه کنند اما زمانی که درست به شرایط نگاه کنند، متوجه میشوند که آیا کسی درحال قصور از مسئولیتش هست یا خیر. خود من بهعنوان یک کارشناس بیرونی میگویم که مسائل امروز شرکت مخابرات بهخاطر یک تصور غلط ایجاد شده؛ حل مسئله نیز با این تعرفه و شیوههای کنونی امکانپذیر نیست و نتیجهای جز فشار بیشتر مخابرات به شرکتها ندارد. در بهترین حالت میتوان بخشی را که سرویس پایهای میدهیم، سرویس نهایی بدهم؛ اما این هم باعث از بین رفتن بازار خرد و ایجاد بازار خرد بهجای عمدهفروشی میشود. در ادبیات اپراتورها، خردهفروشی و عمدهفروشی معنا دارند؛ اپراتورهای پایه قسمتی از توسعه و رشد را براساس قراردادهای عمدهفروشی رقم میزنند اما این موضوع اکنون درحال از بین رفتن است. رگولاتوری ما هم اقتدار لازم را نداشته تا مخابرات را بهسمتی هدایت کند که ساختار عمدهفروشی و خردهفروشی منصفانهای را شکل دهد و درخصوص آن بهصورت شفاف گزارش به ذینفع بیرونی خودش بدهد. این مسائل باعث شد تا گرفتاری شرکت مخابرات بهسمت اقدامات رقابتی غلط سوق پیدا کند.
راهحل این شرایط چیست؟
قطعا راهحل این نیست که تعرفه تلفن ثابت را یکشبه بالا ببرند. ما یک تجربه اینچنینی را در بخش موبایل داشتیم؛ درآمد مکالمه اپراتورهای موبایل بهقدری بالا رفت که آمدند آن را در بخش دیتا بهصورت یارانه تزریق کردند تا کاربران اینترنت ثابت را سمت خود بکشند. حالا که با نظر شورای رقابت و پذیرش رگولاتوری قرار است تعرفه تلفن ثابت افزایش یابد و الزامات توسعه اینترنت هم برای مخابرات اجرا نشود، مخابرات باز وارد همین فضا میشود. به هر صورت، زمانی که یک شرکت در شرایط رقابت قرار دارد به رقبایش فکر نمیکند، بلکه سود خود را درنظر میگیرد؛ کسری مخابرات هماکنون ماهیانه ۲۰۰ میلیارد تومان است، پس بهمحض اینکه این کسری جبران شود، این شرکت شرایط بازار را برای دیگر شرکتهایی که سهم در آن دارند، سختتر میکند.
پس تغییر تعرفه مخابرات و اصلاح ساختار هزینهای تلفن ثابت مخابرات باید بادقت صورت گیرد. طبق پیشنهادی که ما ارائه دادیم، سازمان تنظیم بهتر است این مصوبه را بهصورت پلکانی و البته با اتخاذ شروطی برای مخابرات اجرا کند. برای مثال رگولاتوری به مخابرات بگوید درآمدت از سرویس مکالمه را تا فلان میزانِ محدود بالا میبریم تا ازنظر جبران هزینههای تو را بدهد و در ازای آن باید طبق قرارداد بیتاستریمی که با FCP-ها داری، ۵۰۰ هزار پورت در فلان مدت تحویل بدهی. اگر این تعداد پورت تحویل شد، سپس دوباره تعرفه آبونمان خدمات صوتی را افزایش دهد تا ۵۰۰ هزار پورت بعدی را تحویل بدهد و به همین ترتیب. همانطور که میدانید، مخابرات طبق قرارداد بیتاستریم با شرکتهای ارائهدهنده خدمات اینترنتی ۴۵ درصد درآمد ما را اخذ میکند؛ این درحالی است که سهم درآمد و مدل جاری اخذ درآمد آنها ۱۶ تا ۲۰ درصد است و ۲۵ درصد هم بابت عمدهفروشی درآمد کسب میکنند.
اکنون کمبود پورت ثابت پرسرعت در کشور ۴ میلیون عدد است و میتوان بهراحتی طی ۶ ماه با افزایش پلکانی تعرفه تلفن ثابت، بدون اینکه فشاری به مردم بیاید، این موضوع را حل کرد. حسن ماجرا این است که سبد خانوار متعادل میشود چرا که الان اکثریت مردم بسته دیتای موبایل میخرند و با توسعه اینترنت ثابت، آنها بهسمت ثابت میآیند؛ درواقع گران شدن تعرفه مکالمه تلفن ثابت با ایجاد پورتهای پر سرعت قابل جبران است تا نیاز مردم به کیفیت اینترنت سمت موبایل سوق نیابد. این موضوع شامل حدود ۸۰ درصد مردم میشود و در هزینههای پرداختی آنها درنهایت تغییری ایجاد نخواهد شد؛ اما زیاندهی نگهداری ۲۶ میلیون تلفن ثابت مخابرات از زیان خارج میشود.
در صحبتهایتان اشاره کردید که اپراتورها دیتا را با تزریق یارانه و بسیار ارزان عرضه میکنند و با این کار وارد رقابت با شرکتهای ارائهدهنده اینترنت ثابت شدهاند. این موضوع بسیار جدی و خطرناک است. درحالیکه در دنیا اینترنت ثابت با قیمت بسیار ناچیزی دراختیار مردم قرار میگیرد، در کشور ما عمده مصرف اینترنت روی موبایل است. این موضوع بهنوبه خود باعث شده تا گسترش اینترنت روی فیبر هم در سالهای اخیر به نتیجهای نرسد. بهعلاوه، گسترش آنتنهای BTS اپراتورهای موبایل در دنیا امر نگرانکنندهای است اما این آنتنها در ایران مرتب درحال افزایش هستند. شما وضعیت دیگر کشورهای دنیا در این حوزه را چگونه توصیف میکنید و گسترش اینترنت موبایل را دارای چه آفتهایی میدانید؟
دولت قبل با این نیت فضا را برای توسعه اینترنت موبایل باز کرد که دسترسی مردم سریعتر اتفاق بیفتد چرا که مخابرات به وظیفه خود عمل نمیکرد. این موضوع بهعنوان یک راهحل کوتاهمدت، چندان بد نبود اما درنهایت رفتار درستی در این خصوص در پیش گرفته نشد و اپراتورها برای جذب سهم بازار بهسمت سوبسیدیه کردن درآمدهای مکالمه اقدام به بالا بردن سهم خود در بازار دیتا کردند. شاید بهتر بود که کمیسیون و سازمان تنظیم مقررات و وزارت ارتباطات تذکرات ما را درنظر میگرفتند که میگفتیم قیمتگذاری تکنولوژی 2G اقدام غلطی است و سرویس مکالمه قیمت بالایی دارد. این موضوع در دنیا برعکس است و تماس روی سیمکارت رایگان است اما دیتا هزینه دارد. اصلاح نکردن این سیاست باعث شد تا اپراتورهای موبایل روز به روز توسعه بیشتری پیدا کنند؛ وقتی شما ظرفیت و اتصال بیشتری بخواهید، لاجرم باید آنتنها را افزایش دهید و فاصله آنها به هم را برای پوشش بهتر کم کنید. اثرات اجتماعی این کار را میدانیم اما ازنظر نیاز فرکانسی هم ضرر زیادی به دولت و اموال دولت وارد میشود چون مرتب باید فرکانس بیشتری اختصاص داد و به جایی خواهیم رسید که با کمبود فرکانسی مواجه شویم. برای مثال ما در آینده نیازهای فرکانسی روی شبکههای 5G، 6G و اینترنت اشیا داریم که به نظر میرسد فرکانسی نباشد که به آنها اختصاص دهیم. از سوی دیگر، توسعه متوازن با مشکل مواجه شده و توسعه اینترنت ثابت به مشکل خورده و سرمایهگذاری اینترنت ثابت از بین رفته است. این یک اصل شفاف است و امیدواریم که با تشکیل جلسات کمیسیون تنظیم مقررات در دولت جدید این موضوع مورد توجه قرار بگیرد.
شما عزمی برای توسعه شبکه ثابت با جدیت بیشتر میبینید؟ آیا حالا حاکمیت به این درک رسیده که عدم توسعه ثابت چه آفتهایی دارد و مزایای این فناوری چیست؟
اینترنت ثابت بسیار ارزانتر و باثباتتر است. اینترنت موبایل برای سرویسهای پایه قابل اطمینان است و ازنظر حجمی هم سرمایهگذاری هزینهای بسیار بیشتری میطلبد. به همین دلیل، توسعه ثابت باعث میشود تا قیمت تمامشده اینترنت برای مردم بسیار کاهش یابد. یک مزیت کشور ما در این حوزه که البته بهدلیل انحصار مخابرات بلااستفاده مانده، آن است که ما شبکه فیبر و سیم مسی خوبی در سطح کشور با توجه به وسعت آن داریم. FTTH در سطح دنیا با سرمایه دولتی توسعه پیدا کرده و حتی بهصورت مشارکتی هم نه. در ایران هم شبکه موبایل و مخابرات در زمان وزارت آقای غرضی با بودجه دولتی توسعه پیدا کرد اما حالا وضعیت برعکس شده و وزارت ارتباطات بهجای دهنده بودن، گیرنده است. شبکه فیبر و سیم ما قابلیت توسعه و ارائه سرویس تا ۵۰ یا ۱۰۰ مگابیت بر ثانیه را هم دارد؛ کافی است مخابرات سرمایهگذاری لازم را برای توسعه انجام دهد، چون سیم مسی آن موجود است.
قرارداد بیتاستریم دو مرتبه با مخابرات منعقد شد. درنهایت این قرارداد به کجا رسید؟ شما چقدر توانستید فیبر و VDSL را گسترش دهید؟ چه تعداد کاربر در سرویسهای جدید دارید؟
کاربران بیتاستریم آسیاتک حدود ۱۰ هزار نفر در استانهای تهران، البرز، خراسان، قم و آذربایجان غربی هستند و بهتدریج درحال انجام کارهای فنی در استانهای دیگر هستیم. اما مشکل ایران در این حوزه بیشتر بهخاطر عدم رشد ابزارهای IT در مخابرات است؛ چرا که مخابرات قادر نیست با ابزار Automation خود، یک هسته مرکزی برای ساختار کل کشور داشته باشد و کافو و مراکز را به شرکتها تا روی لایه پورتها بفروشد. این کار نیازمند یک نرمافزار بسیار پیچیده است؛ البته مخابرات پای اجرای آن هست اما هنوز نتوانسته به کیفیت لازم برسد.
- چرا پروانههای FCP نتوانستند بازار اینترنت ثابت را نجات دهند؟
- علی توسلی: مخابرات سر راه توسعه اپراتورهای اینترنت ثابت است
- آیا ایران از بنبست عدم توسعه فیبرنوری و VDSL خارج میشود؟
- مدیرعامل ایرانیان نت: موقتا از ارائه سرویس به کاربر خانگی خارج و وارد حوزه شبکهداری شدهایم
- اینفوگرافیک: مقایسه وضعیت اینترنت ثابت ایران با دنیا
ابتدای مهرماه مصوبه پروانه همگرایی شبکه و خدمات ارتباطی به تصویب رسید. دارنده این پروانه باید معادل درصد تعیین شده از درآمد سالیانه خود را برای ارائه خدمات عمومی اجباری (USO) هزینه کند. در ازای آن، وی میتواند از کلیه فناوریهای ثابت و سیار در چارچوب خدمات و شبکه موضوع پروانه استفاده کند. در این مصوبه برای ایجاد ۱۰ میلیون پورت FTTX در کل کشور هدفگذاری شده است. آیا این مصوبه کمکی به شما میکند؟
اگر نگاهی واقعبینانه به این پروانه داشته باشیم، راهحل سریع و امکانپذیری برای توسعه متوازن اینترنت ثابت بین اپراتورها نیست. درواقع این راهحل تنها شامل حال ایرانسل میشود چرا که عملا تنها ایرانسل بازار و سهم دولتی در این حد و اندازه ندارد که از پروانه مذکور منتفع شود. همراه اول و مخابرات هم که نمیتوانند آن را دریافت کنند. ایرانسل سالانه ۳ الی ۴ هزار میلیارد تومان به دولت سهم میدهد و میتواند این مبلغ را برای توسعه FTTH هزینه کند و از امتیازات مصوبه سود ببرد. سهمی که ما سالانه به دولت میدهیم، ۱۰ تا ۱۵ میلیارد است؛ مگر با این مبلغ چقدر میتوانیم پورت واگذار کنیم؟ در مصوبه سازمان تنظیم یک کف برای واگذاری پورت مشخص شده که تنها ایرانسل از عهده آن برمیآید.
اواخر دوره فعالیت وزیر ارتباطات سابق یک لایحه به تصویب هیأت دولت رسید که داکت و سیم مسی را از مخابرات میگرفت؛ وزیر گفت این کار انحصار مخابرات را پایان میبخشد. آیا این موضوع حقیقتا میتواند در توسعه شبکه شما مؤثر باشد یا یک قانون بیفایده است و با قوانین فعلی هم میتوان مشکلات مطرحشده را حل کرد؟
فرقی نمیکند چه کسی صاحب این داکتها و سیمها باشد؛ صاحب آن هرکس باشد باید درست ارائهاش کند؛ یعنی سرمایهگذاری درستی شکل دهد. برای مثال سود باید ۵۰ درصد باشد تا حداقل ۳۰ درصد مبلغ به سرمایهگذاری ختم شود؛ در حال حاضر اپراتورهای ثابت سودی ندارند که بتوانند سرمایهگذاری هم بکنند، آنها مجبور میشوند از جیب خودشان هم خرج کنند. اما اپراتور موبایل الان درآمد خوبی دارد چون روی سرویس مکالمه سود میکند؛ پس میرود درخواست خرید از شرکتهای خارجی ارائهدهنده تجهیزات میکند و بهدلیل درآمدش اعتبار اسناد او تأیید میشود و میتواند تأمین مالی هم کند. درمقابل، اپراتوری مثل مخابرات نمیتواند اعتماد شرکت فروشنده را جلب کند و تجهیزات بخرد؛ پس مجبور میشود بهجای طلبهایش ملک بدهد. این موضوع اتفاق میافتد چون درآمد اپراتور ثابت بهاندازه پوشش استهلاک شبکهای با این وسعت نیست، بلکه تنها بهاندازه پوشش هزینههای جاریاش است.